حتی فرشاشو شستم توحیاط،،،بادونفردیگه،وقتی داداشش مرد،،،،پدرش گفت ب اون دونفر واقعا زحمت کشیدین خسته ...
خواستی بهش بگی درت بزار بابا
1399/09/07 23:07
هرچقدر خوب باشیم بازم ب چشم نمیاد تو یه حیاط
دقیقا
1399/09/07 23:09
بچه ها صحبتش کردم شوهرم میگه مادرم میخواد بیاد بهت سر بزنه????
??????
1399/09/07 23:09
1399/09/07 23:10
حتی فرشاشو شستم توحیاط،،،بادونفردیگه،وقتی داداشش مرد،،،،پدرش گفت ب اون دونفر واقعا زحمت کشیدین خسته ...
دیگه تو مث دخترشی
1399/09/07 23:10
بخدا بامن فرق دارید،،منم جدابودم همین میشد
حق صد در صد با شماست اما اگه ها را بریز دور، الان باید چه کرد? فقط به این فکر کن. سیاست سیاست سیاست. اگه زندگی و شوهرتو دوست داری فقط همین، بچه بازی در نیار لطفا. نمیدونم چند سالته اما حس میکنم زیر 25 باشی. ولی جوری رفتار کن که انگار هشتاد سال تجربه داری، شوهرت حالتاتو میدونه که وقتی مامانشینا پرش میکنن به راحتی زیر بار میره.از این به بعد رفتارتو عوض کن و به شوهرت بگو با وجود این بچه میخوام کینه ها را دور بریزم و شوهرت یقین به کارات داشته باشه، اعتمادشو جلب کن گلم
1399/09/07 23:10
شش تا فرش انداختن جلوم،،روز پریودم شستم
بیخووووود
1399/09/07 23:10
دیگه تو مث دخترشی
همون دونفریکیش دخترش بود?
1399/09/07 23:10
تصویر
سایه اش مستدام
منم امروز تولد بابام بود
سایه اش مستدام منم امروز تولد بابام بود
ممنونم
1399/09/07 23:11
خودمونی
درددل کنیم تا سبک شیم
1 عضو
