پاسخ به

امروز دیگه نیومدن?

خب توهم اینومیخواستی حداقل ی مدت کوتاه ک نمیان کیف کن دا

بعد چهار سال ازدواج مجدد

پاسخ به

بخداهممون یه طوری ازشون میکشیم هیچ *** نمیتونه بگه من تاحالا اصلا نرنجیدم اخرش ی چی میگن ادم شاخ درمی...

سنم زیادشده،،ولی خودمو ببینی عین بیس ساله هام

این یکی بدتر از اون فقط خیانت نمیکنه

پاسخ به

خب توهم اینومیخواستی حداقل ی مدت کوتاه ک نمیان کیف کن دا

آخه حرف درآوردن،،منم نمخاستم بی احترامی بشه تو این اوضاع

پاسخ به

ازدواج اولم یه آدم‌عوضی وکیل بود با صدنفر رابطع داشت بعد 6 سال جداشدم

???خاااک تو سرش بنظرمن بدترین چیزی تو یه زندگی خیانت قابل بخشش نیس اونایی هم ک بخشیدن هیچ وقت یادشون نمیره و اعتماد صفر،بی پولی حرف خانواده ها دعواها حتی کتک کاری وفحش میشه تحمل کرد ولی خیانت نه

انتظارنداشتم اینطوری ،جواب مثبتو بگم

خیلی تو ذوقم خورد

پاسخ به

آخه حرف درآوردن،،منم نمخاستم بی احترامی بشه تو این اوضاع

الان بری دوباره باهاشون حرف بزنی ک بیاین چرا نمیاین دوباره مثل قبل میشه پاشون بازمیشهپس یکم توخودتو بگیر عادت کنن

پاسخ به

???خاااک تو سرش بنظرمن بدترین چیزی تو یه زندگی خیانت قابل بخشش نیس اونایی هم ک بخشیدن هیچ وقت یاد...

بخدا فرشته جون یدونه دختر بودم
ولی اقبال ندارم

ارمیتا اگر میبینی از رو سادگی مادرشوهرت این رفتارو کرده برو خودت سرش بزن

پاسخ به

الان بری دوباره باهاشون حرف بزنی ک بیاین چرا نمیاین دوباره مثل قبل میشه پاشون بازمیشهپس یکم توخودتو ...

میگن خودت گفتی دیگه ماراحت نیستیم

پاسخ به

سنم زیادشده،،ولی خودمو ببینی عین بیس ساله هام

ب قیافه و سن نیس تجربه و پختگی تو زندگی،سعی کن تحملتو ببری بالا خیلی زندگیت خوب میشه

پاسخ به

ب قیافه و سن نیس تجربه و پختگی تو زندگی،سعی کن تحملتو ببری بالا خیلی زندگیت خوب میشه

نه ساله تحمل میکنم دیگه

پاسخ به

این یکی بدتر از اون فقط خیانت نمیکنه

از چاله در امدی افتادی چاه دیگ

پاسخ به

از چاله در امدی افتادی چاه دیگ

دیگه باید بسوزم و بسازم بابا مامانم گناه دارن

پاسخ به

انتظارنداشتم اینطوری ،جواب مثبتو بگم

من اصلا ب خود نگفتم شوهرم گفت خودم میگم گفتم چه بهتر زنگ زد ب ننه اش گفت تمام اونا هم زنگزدن تبریک گفتن یه بارم امدن شیرینی خریدن همین

فرشته جون اگر شوهر آدم‌پشتت باشه بقیه هم احترام گذاشتن و یاد میگیرن

پاسخ به

بخدا فرشته جون یدونه دختر بودم ولی اقبال ندارم

اخ اخ این خیانت و بی اهمیتی و سردی طرف مقابل ادمو ذره ذره میسوزونه ب بادمیده

پاسخ به

ارمیتا اگر میبینی از رو سادگی مادرشوهرت این رفتارو کرده برو خودت سرش بزن

اره اینم هست اگ احساس راحتی داشته باید توهم احترام نگه داری ولی یکی از سر فضولی بیاد و خونه ادمو بگرده و دخالت کنه نه

پاسخ به

میگن خودت گفتی دیگه ماراحت نیستیم

چه بهتر بیخیال یه مدت دیگ پیداشون میشه الان تازه ست اونطوری میکنن

پاسخ به

من اصلا ب خود نگفتم شوهرم گفت خودم میگم گفتم چه بهتر زنگ زد ب ننه اش گفت تمام اونا هم زنگزدن تبریک گ...

من اگه خونم جدا بود،اصلا بقیه حرفاشون برام مهم نبود،،،،ولی تو یه حیاط بودن سخته
اونور نری میرن حرف میکنن عروس نیومدا،،،هرچیزت جلوی ذره بینه

پدرشوهرم اصلا نیومده این همه خوابیدم،،بعد مثبت شدن بیاد یه تبریک بگه اصلا

میگم دیگه خودشون کم بودن ،،،مادربزرگشم میاد حیاطمون،،همه هم میگن از پاقدم اونه ها

بذار بگن برات مهم نباشه