من به عاشق بودنم.. دنیا به عاقل بودنش
من به آسان بودنم.. دنیا به مشکل بودنش
دوست میدارم خدا را.. جنس عصیان من است!
دوست میدارد نمازم را.. به باطل بودنش!!!
قصهام بر عکس آدمهاست، حالم را بپرس
از مسیحایی که جانم داده قاتل بودنش!!
مانده بود از من خودم را، رفته بود از من قرار
رفتنش سخت است اما در مقابل.. بودنش…
در تب تنهایی و غم سنگ میشد کاش دل
عاقبت خود را به کشتن داده با دل بودنش..!
1399/09/06 11:18