من بابام میخواست بره کربلا از من خدافظی نکرد منم خبر نداشت داره میره زنگ زدم مامان کجایی گفت بابات داره میره کربلا گفتم داره میره کربلا به من خبر ندادی بعد به اون افریطه تو ارومیه خبر دادی گفت یهو شد گفتم مگه داشت میرفت قم که یهو شد منم دیدم خر فرصم کردن هر چی دهنم اومد گفتم
1399/11/24 08:39