چون بی حسی داری اصن نمیفهمی

ولی خدایی چ حس خوبیه داریم به اخرا نزدیک میشیم

پاسخ به

من شنیدم درد نداره اونقدا

میگن موقع وصل کردن دردی به اون صورت نداره موقع کشیدن چرا البته بستگی به پرستار داره که ناشی باشه یا وارد باشه به کارش

آخر ماه دیگ هممون بچمون بغلمونه

پاسخ به

میگن موقع وصل کردن دردی به اون صورت نداره موقع کشیدن چرا البته بستگی به پرستار داره که ناشی باشه یا ...

آره دیگه
اونم ی لحظست
از الان برای اون ی لحظه جوش نزن
اونجا یهو میکشن تموم میشه میره

پاسخ به

آخر ماه دیگ هممون بچمون بغلمونه

ان شاالله ???

پاسخ به

آره دیگه اونم ی لحظست از الان برای اون ی لحظه جوش نزن اونجا یهو میکشن تموم میشه میره

خیلی کم طاقتم براهمون استرس دارم وگرنه فکر نکنم اونقدر درد داشته باشه

پاسخ به

خیلی کم طاقتم براهمون استرس دارم وگرنه فکر نکنم اونقدر درد داشته باشه

ببین
من آدمی بودم ک از ترس
چند سال ن آمپول زدم
ن سرم
بارها فشارم میفتاد کف پام اما سرم نمیزدم از ترس سوزنش

پارسال بهمن ماه
ی روز صبح دل درد شدم
آخر شب بردنم اتاق عمل اورژانسی
مشکوک ب اپانتیس
و عمل کردم

تو فک کن من چی کشیدم اون روز ک بهم گفتن باید اورژانسی عمل شی....

پاسخ به

ببین من آدمی بودم ک از ترس چند سال ن آمپول زدم ن سرم بارها فشارم میفتاد کف پام اما سرم نمیزدم از ترس...

من هرشب 9‌ماه دارم آمپول هپارین میزنم به شکمم ??

پاسخ به

تو فک کن من چی کشیدم اون روز ک بهم گفتن باید اورژانسی عمل شی....

الهی عزیزم

این گذشت و ده روز بعد رفتم بخیه بکشم
بازم میترسیدم
وقتی دکترم بخیه رو کشید حرف قشنگی زد
گف فکر کردن به درد از خود درد ترسناک تر و بد تره
ببین الان هم عمل کرد هم بخیه هات و کشیدی تموم شد و رفت
ولی اگ میخاستی قبلش بشینی فک کنی کلی جوش میزدی

الان انقد راحت شدم نسبت به سوزن و این چیزا
ینی واقعا خداروشکر میکنم ک این اتفاق افتاد

خیلی قوی شدم
خیلی

پاسخ به

من هرشب 9‌ماه دارم آمپول هپارین میزنم به شکمم ??

ای جان

پاسخ به

این گذشت و ده روز بعد رفتم بخیه بکشم بازم میترسیدم وقتی دکترم بخیه رو کشید حرف قشنگی زد گف فکر کردن ...

واقعا درست گفته فکر کردنش ترسناکتره

پاسخ به

ای جان

???

بعدشم
ی چیزی خیلی دلمو آروم میکنه
اینک همش باخودم مرور میکنم ک من با خدا معامله کردم
و همه ی این سختی هارو به خاطر خدا تحمل که نه
شیرین میبینم

واقعا دلم میخاد بچه ای بیارم که همه جوره عالی باشه
که انسانیت سرش بشه
و به جامعه اش خدمت کنه
نه اینکه بدنیا بیاد و خیلی عادی بزرگ شه و خیلیم عادی بمیره

واسه این هدفم و معاملم باخداست که هم دردای بارداری هم دردای زایمان رو سعی میکنم هضم کنم

خیلیم کیف می‌کنم?

عزیزم از چند هفته میریم تو ماه 9 الان من یعنی وارد 9 شدم چون یکجا نوشته بود 34 هفته و 2 روز وارد ماه 9‌میشیم

پاسخ به

واسه این هدفم و معاملم باخداست که هم دردای بارداری هم دردای زایمان رو سعی میکنم هضم کنم

???

پاسخ به

واقعا دلم میخاد بچه ای بیارم که همه جوره عالی باشه که انسانیت سرش بشه و به جامعه اش خدمت کنه نه اینک...

?????