چند روز پیش از طبقه پایین که خونه باباشه بد و بدو اومده سرشو شسته و دنبال لباس رسمی میگرده هرچی میگم واسه چی میخوای کجا میری جواب سر بالا میداد اخرشم گفتم بگو تا راحتر لباس واست انتخاب کنم اخر گفت دوست دادششم اومده خونمون میخوام برم 10 دقیقه بشینم پیششون میخوام رسمی باشم گفت خوب باشه اون روز رفت 10 دقیقه نشده اومد بالا منم فراموش کردم امروز باباش میگفت اره پدر زن اینده برادر شوهرم اومده بود مهرداد اومده پایین دیدتش کلی ازش تعریف کرده یعنی منو میگی اقا کپ کردم روی خودم نیاوردم اومدم بهش میگم چه دلیل داره این دروغ میگی میگم اشتباه متوجه شدی من نگفتم دادششم گفتم دوست بابام گفت به فرض درست میگی که ادم دروغگو فراموش کاره نگفتی بابام گفتی دادشم این باز دوست بابات نبوده میگه اشتباه متوجه شدی بابام پیره اشتباه گفته خلاصه میخواست بره یقه باباشو بگیره گفتم بریم بگی من باور نمیکنم چرا که الان بهش میگی بگو من این نگفتم دوتاتون منو خراب میکنی خودتو پیش من بد کردی بسه
1399/09/23 17:55