??
?با این
1402/04/23 13:22
عزیزم خدا بیاموزه مادرتو بعضی وقتا اینم جز شفا اگه میموند همش با مریضیش عذاب میکشید .جلو چشم شما خوب...
فرزانه اتفاقا سه سال عذاب کشید دیگه جوری شد که هممون راضی بودیم به مرگش فقط آروم بگیره !!!
1402/04/23 13:26
الان فلج رو ویلچر
?اخه دلم کباب شد
1402/04/23 14:45
بوی سوختگی میاد??
اره منم حس میکنم????
1402/04/23 15:29
پدر مادر هر چی پیر هم باشن آدم دوست نداره از دستشون بده
اصلا سن چیه ادم پدرمادرش ودوست داره تا صدسالگی داشته باشه
1402/04/24 00:57
بفروش?
مزایدس.هر کی بیشتر بگه میفروشم
1402/04/24 23:46
من من
روبیکا داری؟ پیجمو فالو کم بیا سکه رایگان میدم ?
1402/04/25 00:24
برا باشگاه برم اونجاخرید
کجا ساکنی ؟
1402/04/25 12:12
کرایه ماشین اونجارومیدم همینجادیگه??
آره اگه چن تا تیکه میخای ارزش نداره یادمه ما برای سیسمونی ک رفتیم پارسال 98 دادیم رفتیم 100 دادیم اومدیم
1402/04/25 12:20
به سلامتی ایشالا بعدچندوقت اقدام؟
گاهی اوقات شوهرم میومد کاری میکرد و میرفت ولی خیلی سفت پیگیرش نبودیم ولی قبل از عید بازم خیلی چیز نبودیم ولی من خودم اون روزای تخمک گذاریم رو علامت زده بودم به شوهرمم چیزی نگفتم البته قبلش هم چیزای مقوی هم من هم اون خورده بودیم کلا ناامید بودم گفتم اصغر فک نکنم اینسریع هم بگیره برای ماهه بعد که شوهرم گفت بزار بعد از سال جدید که اومد و ماهه بعدش 15 ام پریود میشدم 14 ام تو گروه بودم دیدم همه چک بی بی میزنند من بهشون گفتم *** نشید میدونید پولش چقدر الکی پولتون رو حدر ندید ? یهویی گفتم منم یکاری کردید بلند بشم رفتم اومدم یه حاله افتاد گفتم نه بابا چیزی نیستش بعد فرستادم به دختر جاریم گفت فردا همین ساعتی که زدی دوباره تکرار کن دوباره زدم بازم حاله داشت به خواهرم فرستادم اون گفت نه بابا هیچی نیست هرکی هم ازت پرسید چرا باردار نمیشی بگو فعلا زود و از این چیزا که بعدش دختر جاریم گفت برو ازمایش بده گفتم ول کن بابا هیچی نیستش الکی که اسرار اسرار رفتم بعد از ظهر رفتم جوابش رو گرفتم تو گروه گذاشتم همه گفتن مبارکه بعدش دختر جاریم گفت من باید به دکتر خودم بفرستم فرستاد اونم همین رو گفتش بعد بازم قبول نکرد من فرستادم به فامیلمون رو ماما هستش اونم همین رو گفت
1402/04/25 12:25
گفت جفتت هم اومده پایین یکم
فقط کمرت رو گرم کن و استراحت داشته باش اون دوتا چیز که بهت گفتم رو بخور فقط بزار بدنت و کمرت گرم بمونه
یکی هم از کمربند بارداری استفاده کن
عزیزم بچه دختر عمه ام فقط بخاطر اینکه همسایه مادربزگش روز عید اومد خونه مادربزرگ گفت نگاه کن عاطفه س...
واس همین میگم من رودروایسی با هیچکس ندارم
من به داداشم یدونه گفتم بچه چه بانمکه سریع بهم گفت توقاشقایا
وا چه مضخرف که چی مثلا
یه خانوم اومده بود واضح نفهمیده بود چی گفته بعد اومد با لحن بدی بهش گفت من دیگه بیمارستان فیاض بخش نیستم دیگه نمی تونم کاری کنم
1402/04/26 13:14
لک ک بخاطرهماتومه.عادیه
فعلا جایی نمیرم تا خوب شه هماتوم
1402/04/26 16:20
خانومای شهریار اندیشه
همه خانومای اندیشه و شهریار و اطراف لطفا بیاین تو مادرانه هامون شریک شیم
144 عضو
