👦😍پسرای مردادی😍👦

109 عضو

پاسخ به

خدا حفظش کنه

مرسی گلم

1399/10/14 18:49

سلام پسر من5 ماه3 ماهشه چی بدم بجز فرنی؟

1399/10/15 13:48

پاسخ به

ای جانم خدا حفظش کنه?

مرسی عزیزم

1399/10/15 17:01

بچه هاتون روزاچنبار میخوابن

1399/10/15 17:27

پاسخ به

خخخخ

والا ?? بهداشت پرسیدم گفت به دکترت بگو من میبرم برای مراقبت بهداشت اونا میگن 6ماهگی

تودلم گفتم چشم توراست میگی?? ولی دادم تاالان
اخه پسرم کم خونی داره گفتم بدم

1399/10/15 21:40

سلام مامانا

1399/10/16 10:35

منم بچم بیدارشه وزنش میکنم میگم?

1399/10/16 10:38

نه عزیزم بهداشت گف طبیعی نی

1399/10/16 10:39

اینقد بهش میرسم مراقبشم ک ب خودمم نمیرسم

1399/10/16 10:52

اره کلا تو شیر دادن و جمع اوری کردن شیر گشاد بودم??

1399/10/16 13:02

اره اگه بخوره خشک نمیشه ولی سعی کن بیشتر از سینه بهش بدی

1399/10/16 13:32

سلام مامانا افتادگی سینه بعد شیر دهی خوب میشه سینه من خیلی بزرگ و افتاده شده چیکار کنم هنو 19 سالمه درست نشه باید عمل کنم ینی??

1399/10/16 22:57

نمیرم جایی زیاد

1399/10/18 17:26

داداشام متاهلن هرکدومشون سرخونه و زندگیشونن

1399/10/18 18:19

ببخشید روزی چی میدین به بچه هاتون

1399/10/19 13:32

سلام شما برای جلوگیری چه قرص
استفاده می کنید

1399/10/19 23:40

من حوصلم سررفته

1399/10/20 09:49

میخاید فرنی بدید؟

1399/10/20 13:51

پاسخ به

کاش شوهرم زود بیاد

من شوهرم دوماهه ششو نیم میاد ولی از فردا دگ دو ونیم میاد همش خونس
الان انقد بدم میاد همش تنهام

1399/10/20 17:13

چن هفته میشه دوماهه؟

1399/10/20 17:37

پاسخ به

هم اسم پسر منه ک?

اله

1399/10/20 17:49

پاسخ به

یه چالش هرکس بیاد ازآشناییش با همسرش بگه

من 16 سال داشتم مدرسه میرفتم عشقمم از تهران اومده بود شهرستان بمونه مغازه باز کرده بود اولین بار که دیدمش با خودم گفتم اینو پسرو ببین چقدر پرو وایستاده کنار خیابون مردمو نگاه میکنه بعد یه مدت آقا افتاد دنبالم که من از دوستت خوشم میاد بهش بگو بامن دوست بشه منم هر دفعه میرفتم به دوستم می گفتم نگو آقا میخواسته به بهانه ای با من حرف بزنه که دیگه هر روز مدرسه رفتنی میومد دنبالم بعد یه مدت گفت من تورو میخوام اما میدونم از اون دخترا نیستی ازمن هم خوشت نمیاد منم همش می گفتم دست از سرم بردار ولی دست بردار نبود حتی موقع باشگاه رفتنم باهام تو تاکسی میومد دیگه یه بار عصبانی شدم به مامانم گفتم پرو اومد جلو مامانم باهاش حرف زد بعد یه مدتم منم ازش خوشم اومد و حالا ایندفعه خانواده قبول نمیکردن باهاش ازدواج کنم ولی به هر سختی بود ازدواج کردیم واقعا عاشق هم شده بودیم طوری که رو همه
چی چشم بستیم عشقمم اصلا موقعیت شغلی و مالی خوبی نداشت سال 97 عقد کردیم 98 ازدواج که بعد دوماه حامله شدم و بچم تو سه ماهگی سقط شد سه ماه بعدشم رهام رو حامله شدم چون اومده بودم تهران و تنها بودم زودتر میخواستم بچه دار بشم بنظر من ازدواج با عشق خیلی خوبه چون ما تو این دوسال رو پای خودمون وایستادیم و محتاج کسی نشدیم و زندگیمون عالی شد خانواده شوهر هم که در همه مواقع دخالت دارن تا جایی که پدر شوهرم مهریمو دستکاری کرده بود و ما بعد ازدواج فهمیدیم اوایل هم اختلاف زیاد شد بخاطر خانوادش ولی بعد یه مدت اهمیت ندادیم و الان دوتایی هر چی که اونا بگن اصلا اهمیت نمیدیم انشالله که همه خوشبخت باشن ماهم تو اون همه??

1399/10/22 23:22

سال93مریض شدم گفتن عروس شی خوب میشی دیگ نظرمو جلب کردن ازدواج کردم الانم فقط ب خاطر درس ناراحتم وگرنه واسه ازدواجم پشیمون نیستم

1399/10/23 10:43

پاسخ به

وایی شما بیشترتون غذا میدین مک هیچی نمیدم خودم دوست دارم بدم شوهرم نمیزاره میگهدشیش ماهش بشه بعد

من از چهارماهگی شرو کردم.. فرنی حریره پوره هویج.. فردام پوره سیب زمینی شرو میکنم اگه بهش ساخت سوپ میدم بهش

1399/10/23 18:11

پاسخ به

چه سرلاکی..

سرلاک که نیاز به تست حساسیت نداره؟

1399/10/23 18:36