خواهر بزرگ من طفلی بچه اولشو مرده بدنیا آورد درد داشته طفلی فک کرده درد زایمان بیشتره تحمل کرده بندناف پیچیده دور گردن بچه خفه شد، مادرشوهر عفریته ای داره هنوزم هست *** روز دهم به خواهرم گفته جمع کن برو خونه بابات میخوام برا پسرم زن بگیرم، ولی باز خوبه شوهر خواهرم درک و فهمش بالا بود ولی هنوز که هنوزه مادرشوهرش دخالت میکنه بعضی وقتا خواهرم به سرش میزنه جدا بشه به خاطر اون، چقد بده درک میکنم
1400/01/22 22:02