اینجا خودمونیم

اینجا هم راحت نباشیم

نمیدونین که بمن چیا گفتن

پاسخ به

این چیه

گروه اشپزی

پاسخ به

گروه اشپزی

عه ببخش،،زود قضاوت کردم

پری یدونه قهبه گفتم همشون جبهه گرفتن?

دیگه نمیگن پری صبح تاشب ب همه میگه قهبه?

حرفای من براشون فقط خار داره

پاسخ به

دیگه نمیگن پری صبح تاشب ب همه میگه قهبه?

من فرق میکنم

پاسخ به

پری یدونه قهبه گفتم همشون جبهه گرفتن?

قهبه ب زن شوهر دار خیلی چیز سنگینیه ارمیتا
خدایی بین خودمون باشه اونا ک اینجا نیستن
ب تو کسی برگرده بگه قهبه و *** چه حالی بهت دست میده?

ناموسا چه حالی میشی

پاسخ به

حرفای من براشون فقط خار داره

خار ک همه حرفا داره
ولی قهبه گفتنت جایز نبود

از طرفی کار سینا خیلی نامردی بود
سر ادمو فاش کردن چیز خوبی نیس
نه پشتشونو میگیرم نه دستمال میکشم ولی لزومی نداش بین اوننننن همه ادم حرف دیلدو و هادی و ... چیزارو بزنه
ادم تو جمع دوستانه اونم جمع زنونه همه حرف میزنه ولی اینکه بیایی فاش کنی ابروشو ببریم اصلا کار شایسته نبود زشته بعضی چیزا نگفتنش از گفتنش بهتره

پاسخ به

قهبه ب زن شوهر دار خیلی چیز سنگینیه ارمیتا خدایی بین خودمون باشه اونا ک اینجا نیستن ب تو کسی برگرده ...

من ب این نیت نگفتم خیلی شلوغش کرده بود گفتم ساکت شه،،اعصابم نمیکشه دیگه

دیگه ام تموم کنین بین اونام باردار هست این گروهم خدارو خوش نمیاد .خدا قهرش میگیره
با کسیم دعوا دارین برین خصوصی

پاسخ به

از طرفی کار سینا خیلی نامردی بود سر ادمو فاش کردن چیز خوبی نیس نه پشتشونو میگیرم نه دستمال میکشم ولی...

راز مارو فاش میکنن خوبه،،،حرفای خانواده شوهرمنو هی میزنن

یه طره ب قاضی نرو ارمیتا تو الان دوتا جون داری
خب
اونا ک درمورد خانواده شوهرت بد نگفتن تو خودتم قبلا ازشون بد میگفتی ک اذیتت میکنن خب
ولی اول ب خاطر اون سختی های ک کشیدی بعد بخاطر تو دلیت تموم کن
حسابشون نکن

نمیگم بد میگن،،میگن آرمیتا مثلا مشکلش چیه و حرفاییکه زدم تو عمومی میگن،،،دیگه نمیشه اعتماد کرد درددل کرد،،خب شما چه میدونید من چی کشیدم هرکس جای من بود وا میداد،،داشتم میترکیدم گفتم باچنتا خواهر حرف بزنم بلکه آروم شم
نه که بعدا بزنن توسرم ،،،،،خودتون قضاوت کنین

پاسخ به

نمیگم بد میگن،،میگن آرمیتا مثلا مشکلش چیه و حرفاییکه زدم تو عمومی میگن،،،دیگه نمیشه اعتماد کرد درددل...

ببین میخواستم ب همین حرف خودت برسی
اومدی دردودل کنی زدن تو سرت ب قول خودت ولی خدایی و قضاوت و بدون دستمال کشی اونا درمورد خانواده شوهرت بد نگفتن من کل دیشب انلاین بودم صبم یه دور خوندم

ولی همین کارو سینا کرد دردودل نرگسو زد تو سرش ک اصلا لزومی ب گفتنش نبود
خدا جای حق نشسته بچه ها بسه دیگه نرگس اول ب سینا چیزی نگف بعد ک سینا سرشو فاش کرد اونم باز شد گف

من نمیگم بد گفتن? مگه برام مهمن بدبگن ،،،اونا انقد بدمنو گفتن که پشت اونا وای نمیسم

درددل منو گفتن مثلا خدا ب داد اونا برسه ازدست تو
مگه میدونن بامن چکارکردن،،یامن چطور آدمیم،با یه مشت حرف چرت ،،بیای همه چیو بگی

خدایی تمومش کنین

من بخدا کل شب عذاب وجدان داشتم نه بخاطر دعواها نه چون فوش دادن فوش خوردن
عذاب وجدانم س این بود ک ب بچم ک الان خداروشکر همه چیزش تشکیل شده استرس وارد کردم
خدا منو لایق مادر شدن دونسته اونوقت من حال بچمو با استرس عذاب دادم


الانم دیگه با هیچچچچو کدومشون کاری ندارم

توام تموم ک

پاسخ به

من بخدا کل شب عذاب وجدان داشتم نه بخاطر دعواها نه چون فوش دادن فوش خوردن عذاب وجدانم س این بود ک ب ب...

منو بگو تاحالا ازدهنم فحش نیومده بیرون،کاری کردن مثل خودشون جوابشونو بدم یچیز گفتن یچیز شنیدن،،،تو ببین هی پای من میکشن وسط،،لایک بارون نیلا که ادامه داره
تاچیزی میگی جبهه میگیرن،،،هرچی میخوان میگن آخرشم خودشون آدم خوبه میشن،،بمونه اونجا خودشو عزیزکنه که خدا سلامتش کنه

منم فقط ب فکر بچمم که چیزیش نشه ،اونا که نفرینای خودشونو کردن گفتن خدا بکمرت بزنه خونت رو سرت خراب بشه
بهش پیغام فرستادم که دیگه اسم منو نیارین تا منم بیخیالتون بشم

خو الان تو بس کن مث من

شماهم هرچی دیدین با همتونم لال بشین