یک شنبخ گذشته چای ریختم گذاشتم رو لباسشوی بیارم به بچه چای شیرین و نون بدم به خاطر الرژیش هرچیزی نمیتونم بدم چای رو گذاشنم ک شکر رو بردارم یکدفعه دست انداخت چای داغ رو ریخت رو صورتش فقط مردم و زنده شدم فریاد کشیدم همسایه ها به دادم برسید
1401/09/04 23:56