پاسخ به

باز هم‌فرار مغزها

نفسای آخر مغزاس

پاسخ به

آتیش زدن ش‌ورت در ملع عام

عه

پاسخ به

گریه نکن

رویا فردا میبرم جبراییلی

پاسخ به

چندم بدنیا اومد میشه عکس بچتو بفرستی

13 ابان

پاسخ به

تصویر

???

سلام دخترا من دوقلوباردارم چون تک جفته و الان ب مشکل خونرسانی خوردن دکترگفته هرهفته سونوداپلربدم ک ب محضه خطری شدن شرایط برای قل کوچیکتر برشون داریم جنسیتشون دختره وزنه یکیشون تو27هفته ودوروز یکی 900خرده بود یکی 800. توهفته25امپول ریه زدم. کسی تجربه مشابه من داره؟اصلا بچه 28هفته میمونه؟؟؟

حرص جوش من از سقط ب بعد سر بچه شزوع شد

پاسخ به

فدات گلم ولی یک ابجیم سه تا بچه اش 34هفته. بدنیا اومدن اولیش 1500 دومی1700 سومی 2100

قربونت عزیزم. سالم باشن

پاسخ به

ماشالله چی میخوردی که 32 تقریبا2کیلو بوده؟

ماشاالله به جونت. همه چی میخوردم. مدام در حال خوردن بودم.مغزیجات زیاد میخوردم. مویز. پفیلا.

مدام در حال زنگ زدن به دختراشونن. ایششششه

پاسخ به

باشع عزیزم

راستی گوشت قرمز. ران مرغ هم زیاد میخوردم. آبگوشت

پاسخ به

ویه چیز دیگه اینکه بچم پایینه چیکار کنم؟بالشت واین چیزام میذارم ولی بالا نمیاد

استراحت کن. از پله بالاوپایین نرو.دراز بکش. کمتر بشین

امروز حدیث رو بردم بهداشت از شانس من دست تنها بود همش تلفن زنگ میخورد اصلا متوجه نشدم چی گفت
قطره آهن هم نداد گفت بهداشت دیگه نمیده باید خودتون بگیرین

میگفتم ببخشید معذرت میخوام میخورد?

پاسخ به

20روزشه

من میگفتم اگه باباتو دوسداری میخوری

پاسخ به

ی موقع های تو ی چیزای کار دارنو نظرمیدن ک ادم عصبی میشه خونه نیس هواش خوبع بیاد ک خونه کورس

خب اونم پدر باید نظر بده

پاسخ به

تفاهم نداریم ب این میگن ولی در کل انگار اون مادره همین ببخشید شیر نداره اینقد ک دل سوزه برا بچ

آدم اول هوله تجربه اولم که هست

کم کم خوب میشه

خونه قبلیمون سوییت بود حتی توی پارکینگ بخاری گذاشته بود که در وا کردیم بریم دستشویی نسیم سرما نیاد داخل خونه

پاسخ به

یا خدا

تموم درزای در پارکینگ پلاستیک زده بود اون بالا که حفاظ داره همسایه بقلیمون میگف شما هوا ندارین تو خونه من همش حرص میخورم طوریتون نشه

فک مسکنم همه دشمنن

بچه ها بچم سینش یکم‌خلط داره اذیته بردمش‌دکتر چیزی نداد گفت نمیتونم‌چیزی بهش بدم‌ حالا چیکار کنم‌

فقط دیروز حمومش دادم جایم نبردم بگم ازکسی گرفته

انقد گریه میکنه فکش میلرزه

روزاول شوهرم نرف سرکارنوبتی راه میبردیمش هی میخوابید هی جیغ میزد..صدبارخودموفحش دادم که بردمش ولی فرداش میگفتم راحت شدم