پاسخ به دور از جون چرا
دیگه حوصلم نمیکشه رویاجون
نگو من نزدیک پریم بوده،صبح سر صبحونه تو مواد اشپزیم دخالت کرد منم ی دادی زدم و اونم صداشو برد بالا و منم دیگه حرف نزدم باهاش و بی خداحافظی رفت سرکار،ظهور آوند ناهار خورد ی تشکر نکرد،ی سلام نکرد،شبم همینطور،اصلا انگار ن انگار
اومده روبرم نشسته جلوی تلویزیون با ننش چت میکرد،نمیدونم چی میگفتن به هم
1400/03/18 23:33