از منکه چون یه دفعه بهم یه حرفی زد دلم شکست واسه همون دلم نمیخواد که دست به بچم بزنه به شوهرمم گفتم من بچه به مامانت و اینا نمیدم ورداشته تو جمع جلو خانواده دامادشون بچه خواهر شوهرم رو ازم گرفته و میگه تو بچه ما رو بده اگر میتونی خودت برو یه بچه بیار تو فک کن من چقد دلم شکست اون شب داغون شدم از حرفش حالا اون موقعه حامله بودم و خودمم خبر نداشتم فک کن
1397/09/01 15:48