🤰مادران گلستانی💝

241 عضو

زنگ نزن اگه بر نمیدارن پاشو برو مطبش

1398/08/28 16:01

پاسخ به

هنوزم هس اون خانومه

حرفاشون تموم شد رفتن ولی بری احتمالاپیاماشون میاد برات

1398/08/28 16:20

گفتم متین میگه???الکی

1398/08/28 17:21

اره دگ زیاد نمیرم بیرون شوهرم بیرون کار میکنه منم پیششم

1398/08/28 17:44

فعالیت کن

1398/08/28 20:08

پاسخ به

اوه اوه دانش ک نگووو بلد نبود اصلا خون بگیره دستمو داغون کرد بهترین جا سیناست

واس من خوب بود ادم زیاده اونجا واس ازمایش گرفتن

1398/08/29 13:10

پاسخ به

عهههه خوبه پس سایز صفر زیاد نخریدم. بنظرت اواسط آذر ک دنیا بیاد تا عید سایز یک اندازش میشه یا دو؟

دختر من الان هفت ماهشه سایز دو میپوشه وزنشم هشت و نیم ب بالاس

1398/08/29 13:11

پاسخ به

من هیچی نمیخوردم فقط استفراغ میکردم بچم سفید شده???

من برم انگشت بزنم???

1398/08/29 14:06

پسرمنم شبیه باباش شد جوری که همه میگفتن انگار دوباره باباش کوچیک شده ولی مادرشوهرم هی بهم میگفت تو این وسط نقش چی رو داشتی ناراحت میشدم وگرنه مهم نیست بچه تا بزرگ بشه اینقد رنگ عوض میکنه

1398/08/29 14:16

من اول بارداریم خیلی درد داشتم از کمر و زیر شکم نمیتونستم بشینم زنگ زدم اول کابوسی یک ماه دیگه نوبت داد منم نمیتونستم صبر کنم رفتم گواهی

1398/08/29 19:10

من با چادر بستم محکم کشیدم اوایل درد داشتم نمیبستم بعد دیدم داره پوست شکم آویزون میشه آروم بستم کم کم محکمش گردم قشنگ جمع شد

1398/08/29 21:33

سینه چپم

1398/08/29 23:07

پاسخ به

ماماکه دکترنمیشع?

تو طبیعی فقط ماما میاد متاسفانه چیزیم بارشون نیس کاریم نمیکنن فقط میگن زور بزن

1398/08/30 12:05

پاسخ به

دخترخالم بیمارستان فلسفی زایمان کرد جز بیمارستان یک خورده ایی دکتره زیرمیزی گرفت موقع زایمانم نبود د...

عه دکترش کی بود؟منم فلسفی بودم دکترم زیرمیزی نگرفت بعدشم همینکه نوارقلب انقباض نشون داد زنگ زدن به دکترم که باید بستری بشه تا من کارای پذیرش کردم اومدم بستری شدم آمپول فشار زدن دکترم رسید تازه تو راهم بود همش زنگ میزد پرستارمیومد از مامای بالا سرم میپرسید دکترش زنگ زده حال مریضش میپرسه میگه دارم میام

1398/08/30 12:32

برا همه که اینطور نیست خیلیا سز میشن‌ ولی بیشتره طبیعی خونریزی دارن

1398/08/30 15:32

پاسخ به

نبابا.. اونجور ک تو فیلم میبینی وحشتناک نیست... منمفیلم زیاد دیدم میگفتم اوه طفلی.. ولی واقعا اونجای...

ببخشید شما کی بودین اسمتون عوض کردین؟مامان محنایی؟

1398/08/30 17:22

پاسخ به

اینقدجاریم ناراحته اخه خاهرش 15ساله بچه دارنمیشه میگه به خداگفتم من اینقدواسه خاهرم دعامیکنم توب من ...

اینا ک نمیخان سفت و سخت جلوگیری کنن.... بچه گناهی بود?

1398/08/30 23:31

بهم گف هر ساعت 3 تا تکون بخوره خوبه

1398/09/01 17:31

پاسخ به

آخه مهر مادران 7جلسه کامل با مشاور همسرت و مادرت و اینا

راضیه گرگان نیس

1398/09/01 17:57

چ عکس قشنگی

1398/09/01 18:39

پاسخ به

تا دعوتشون نکنم نمیان کلا اگه 5 بار اومده باشه

اینا چون دکتر بمن استراحت داده برا کمک میان. قبلا هم میومدن ولی خیلی کمتر

1398/09/01 21:02

برم بیمارستان؟؟فلسفی و صیاد ک هیچکار نکردن دفعه پیش.سونو نداشتن.

1398/09/01 20:19

پاسخ به

وقتی استراحت مطلقی هیچکاری نکن رو مبلی اینا لم بده.بعدم بگو خونه خودتونه برید چایی اینا درس کنید یکم...

ن.نمیذارن من کار کنم.همه ی خونمونو تمیز کردن.جارو کشیدن.ظرفارو شستن.همه جارو دستمال کشیدن.کلا تمیز کاری اساسی کردن ی میوه خوردن اونم خودشون برداشتن ولی خب بد موقع میان دیگه.من بااسترس از خواب بیدار شدم

1398/09/01 20:34

امروز تا ظهر خونه بودیم هیچ لکی ندیدم بعدش رفتیم بندر اومدم خونه لک دیدم

1398/09/01 21:33

شیر گرم کردم ماشالله شوهرم رسید یک لیوان نیم خورد من موندم با یک لیوان?

1398/09/01 22:37