داستان از آنجایی شروع میشه که یه نوزاد دختر پا به این دنیا میزاره دختری که فرزند اول خانواده هست همه انتظار اینو داشتن که صدای نوزاد بدنیا آمده پسر باشه امان از رسم روزگار مادری که هیچ وقت نخواست دختر دار بشه از همون کودکی باهاش بد رفتار میکرد تا آنجایی که دختر5 ساله واسه خودش تو کوچه ها می کشت تنهایی بخاط بیماری تو پنج سالگی تشنج میکنه ولی پدر و مادری که همیشه سرکوفت میزند انگار دنیا همه بار سختیاشو رو دوشش گذاشته?
1400/10/09 15:16