روانشناسی

198 عضو

جانم درخدمت ام

1402/03/16 22:47

.

1402/03/30 13:17

سلام گلم خوبین جانم

1402/04/30 19:51

خانوما میشه کمکم کنید
من هرشب کابوس میبینم وقتی هم که از خواب بیدار میشم میترسم
شوهرمم رانندس وشبایی که خونه نیست واقعا میترسم ـ

1402/08/07 07:08

سلام دوستان عزیز خوبین خوشین سلامتین

1402/12/22 23:18

سلام

1402/12/23 00:22

خسته‌ نباشین

1402/12/23 00:22

من 10ماهه زایمان کردم بعضی وقتا وسواس فکری دارم

1402/12/23 00:22

سلام گلم خوبین

1402/12/23 03:47

همچنین ☺️ جانم بفرمایید درخدمت ام

1402/12/23 03:47

زایمان تون طبیعی بود یا سزارین ؟؟

1402/12/23 03:48

طبیعی بود

1402/12/23 05:55

طبیعی

1402/12/23 12:52

پشت هم اتفاق می افته ؟؟

1402/12/23 13:15

یا مثل شوک یک هو ؟؟

1402/12/23 13:15

چی اتفاق میفته

1402/12/23 14:13

منظورم افکار منفی و وسواس تون هست

1402/12/23 19:06

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

سلام مامان های عزیز
🌹🌹🌹🌹🌹🌹

نماینده محصولات نی نی نوش هستم

اگه کوچولوتون وزن گیری نداره ، اگه اشتها و میل به غذا نداره ، و یا نمیدونی چه سرلاک و میان وعده ای بدین بیاین پ وی راهنمایی تون کنم تا کودک شاد و سالم داشته باشید 👼🏻🌱

اینم لینک کانال نی نی پلاس همه مجوز های کارخانه و رضایت مشتری هامونم گذاشتم حتما یه سر بزنید 😊👇
nini.plus/nininosh100

1402/12/23 19:33

درموردمرگ عزیزان ایناهس

1402/12/23 20:19

احساس سردرگمی هم دارید ؟؟

1402/12/24 08:45

☺️

1402/12/24 08:45

سلام خوبین خانما پسرم تازه چهار سال میشه همش میخواد بیرون باشه خونه مامانبزرگ اینا بکوب میره چیکار کنم خونه بمونه😫

1403/01/16 13:34

کفرمو دراورده

1403/01/16 13:35

باید سرگرم بشه که نره

1403/01/21 12:13

من 24سالمه ونزدیک 3ساله ازدواج کردم .اوایل ک ازدواج کردم به دلیل اینکه خونه داری واشپزی بلدنبودم همش باشوهرم دعواداشتیم حتی ازهمون اول دعواهامون به خانواده شوهرمم رسید مثلاغذابدمیشد شوهرم میرفت میگفت و....خانواده شوهرمم فحشم میدادن یاتهدیدبه طلاق میکردن خلاصه هرطوری بود گذشت تامن باردارشدم وبچم تو35هفته و5روز بدنیااومد وریزبود ونارس وچون من تک فرزندبودم وهم اینکه زن بابادارم ومامانم بچه داری واردنبود بابام به شوهرم گفت ما ازپس بچه برنمیایم وشوهرمم ازلج خانوادم منوبرد خونه مادرشوهرم وحدود 35روز اونجابودم تواون 35روز همش سر ریزبودن بچه بچه داری بلدنبودن واینادعواداشتیم جنگ گریه وتهدیدبه طلاق وبچه روازت میگیریم و....خلاصه اینقد رو روح وروان من اثرگذاشتن ک باوجوداینکه بچم یکسالشه من عصبی شدم باشوهرم نمیسازم واینکه شوهرم شغلش ازاده وبا باباش کارمیکنه روزایی ک سرکارنره ازساعت 8صبح تا 12ک وقت ناهاره پایینه وبچه روهم باخودش میبره وموقع تعویض پوشک وشیرمیارنش بالا ولی شوهرم تاناهارمیمونه میادناهار میخوریم میخوابه بازبیدارک شد میره پایین بابچه تقریبا روزایی ک سرکارنره هر روز کارش اینه واینکه مثلا به من پول نمیده میگه هرچی خواستی بگوخودم میخرم ووقتی بهش میگم چراهمش پایینی میگه میخوای بخواه نمیخوای نخواه واینکه توهردعوایی ک داشتیم خانوادشم اومدن وسط وبه جااینکه بهترکنن یاهمش فحش میدن یانفرین میکنن یاتهدید به طلاق میکنن و... واینکه من دوساعت ازخانوادم دورم هروقت بخوام برم خانوادموببینم بایدالتماسش بکنم واینکه شوهرم برای هرکاری باید ازخانوادش اجازه بگیره واینکه ن دوست داره خانوادم بیان خونمون ن خودش میخواد بره میگم من وبچه روبزاربریم بمونیم میگه اعتمادندارم یاهروقت چیزی بشه بچه روازت میگیریم وطلاقت میدیم یابخوام برم خونه بابام میگن میتونیم باقانون کاری کنیم باباتونبینی واینا یاروز اول نوشته میگرفتی ک ماهی یبار میخوای بری به نظرتون چیکارکنم

 

1403/01/22 22:01