به سختی😓
وابستگی به شیر هر روز داشت بیشتر میشد با اینکه سر کار میرم، ولی شبا تا صبح نمیخایید
منم اول شیر شب و قطع کردم کم کم روز تا رسید به یه وعده اونم کم کم گرفتم، یک ماه طول کشید
با این حال بازم اذیت شد و بهانه می‌گرفت
ولی الان خداروشکر خوابش خوب شده

روش خوبی نیست و با یه دفعه گرفتم هیچ فرقی نداره
فرض کنیم بچه به شدت به اعضای خانواده وابسته هست
دور از جون تو4 روز اول پدربزرگش و از دست میده تو 4 روز دوم مادر بزرگ و 4 روز سوم خواهر و 4 روز چهارم برادر اینجوری بچه به سوگ میشینه و خیلی تو روحیش تاثیر میذاره
اما وقتی یواش یواش از شیر بگیری بچه اصلا نمی‌فهمه چی شد که دیگه شیر نخورد و بهونه گیرم نمیشه
و من اصلا دلم نمیخواد بچم به خاطر شیر گریه کنه وبهونه بگیره و من بهش ندم واقعا گناه دارن

منم مثل شما محل نمیدم وقتی الکی جیغ میزنه

حالا جدای بحث جیغ هرکی رو میبینه میزنه تو صورتش حتی منو ،باباشو ،منو بیشتراز همه گازمم میگیره باحرص خوردن،یا چنگ میزنه صورت وبدن من یابقیه رو

دقیقاااا شیشه و پستونک و سینه مثل عضو خانوادن 😑😑

روز اول یه خورده بدنشون داغ بود ولی تب آنچنانی نداشتن شکر خدا به خاطر استامینوفنی که میخوردن بی‌حال بودن و خودشون یجا میفتادن می‌میخوابیدن
موقع. راه رفتن میلنگیدن تقریبا یروز حالشون بد بود روز دوم تا عصری دیگه خوب بودن منم استا ندادم دیگه

هرچی بزرگ میشن شیطونیاشونم با خودشوت بزرگ میشه
خداحفظشون کنه مریض نشن فقط که خیلی ادم اذیت میشه

پس چرا آنیسا رو دوتا پاش زد

بچه ها اوینا 4تا از بالا ک دندون داره،بعد آسیای بالا دراومده ،نیش ها نه
یعنی ب ترتیب نیس ، شمام همینجوریه؟

اینجوری بچه گناه داره بهونه گیر میشه
تدریجی از شیر بگیرش

آره من الان رسیدم به روزی یه وعده
یه دو سه ماهی هست شروع کردم به کم کردن

ولی بهتر از قبلنه ،دقیق یادم نیست ک کی قاشق و ازم گرفت ک خودش بخوره فک کنم قبل یکسال بود ، موقع غذا به آراد منم کمکش میدم مثل علیار کامل نمی‌دم خودش بخوره ،شیطنتش زیاده بدم دست خودش ، برگردم با غذا بازی می‌کنه و پرت می‌کنه و شاید کمی ازش خورده باشه ،کنار خودش خوردن خودمم میکنم دهنش ،بخصوص موقع ناهار ،صبحانه و شام رو خودش میخوره ،اگه املت درست کنم بازم باید کنارش باشم ،لقمه میگیرم با نون میدم دستش ،وقتی لقمه آماده بزارم جلوش نمیخوره ،یدونه یدونه بدمش بهتر میخوره

نه بابا یادمه از وقتی سر سفره با ما نشستن قاشق دادم دسشون

واقعا همه بچه ها تو این سن همینن؟ من که میگم بعد واکسن 18 ماهگی از شیر بگیرم شاید بهتر بشه غذا خوردنش

سلام من از شیر گرفتم الان یک هفتس که شیر ندادم شکر خدا اصلا اذیت نشدن و برا شیر گریه نکردن چون تدریجی و نامحسوس از شیر گرفتم با اینکه آینازم خیلی به شیر وابسته بود و فقط شیر خودمو میخورد و فقط زیر سینه میخوابید

یعنی هر رو باهم گرفتم

بع از دو سالگی

نمیدونم والا
همینجوری سخته
خطرهم داره فکر میکنم
اما خب واسه راحتی کارت یا حریره درست کن
یا کوکی درست کن پودر مغزیجات قاطیش کن

خیلی زوده

خب منم اینجوری بودن البته اینازم
زیر سینه می‌خوابید بعد میذاشتم سر جاش
اصلا پیشش نمیخوابیدم حالا که دیگه از شیر گرفتم
همین کارو کن که گفتم بخواب بغلش لالایی بخون بزن پشتش شاید اولش،کولی بازی دربیاره ولی کم کم یاد میگیره

ولی من نمیتونم بدون شوهرم بخوابم 😂😂
چقد نگاه‌ها متفاوته
من بغل بچه ها خوابم نمی‌بره استرس دارم که بیدار شن

وای منم مهدیار رو جدا نکردم هنوز
اما خب با فاصله میخوابه
اوایل که تو گهواره میخوابید خیلی بهتر بود
کلا جدا بود از من
سر عملش چون میترسیدم هی جابه جاش کنم یه مدت پیش خودم میخوابید باز بعد رو تختش با فاصله از من
الانکه هممون رو زمین میخوابیم😕

بعد از شیر گرفتن کم کم جای خوابشم با همین روند جدا میکنم
چون تابستون من باید جلو کولر بخوابم
نمیتونم مث الان تو اتاق خفه میشم
مهدیارم که‌کلا رو انداز نمیدونه چیه نمیشه جلو کولر بردش
یه زیردکمه رکابی با یه شورت باید بخوابه هیچی هم دورش و روش نباشه

دقیییییییییقاااااااااااا منم دارم میبینم دختر11ساله واسه خوابیدن تو اتاقش مقاومت میکنه مادره باید شب مثل ما ک شیرمیدیم همش بپره بره پهلوش چون بیدارمیشه گریه میکنه

منم ک سورنا بدش میاد از ما مجبوریم ازش دورباشیم 😆اتاقهامون رو بروی همه میبینمش کامل از اتاق خودم