آقا من اوایل ازدواجم بودم شب اول عقدیم رفتیم خونه مامتنم خوابیدیم، صبحش شوهرم گف ناهار بریم خونه ی ما منم بچه بودم عقلم نمیرسید که باید دعوت کنن و فلان گفتم باشه رفتیم کسی خونه نبود?????بعد گفتم کسی نیس که گف مامانم با دوستاش رفته بیرون داداشمم با دوستاش رفته دور بزنه ناهار میاد گفتم خب ناهار چی داریم گف هرچی درس میکنی اینا اینجاس اینا اینجا جای همه وسیله هارو بهم نشون داد روز اولی ک رفتم خونشون مادرش نبود و من خودم غذا درس کردم دراین حد
1401/02/10 10:58