پاسخ به چی بود ؟ تعریف کن تعبیرش کنم
قطار بود منو مامانم با دونفر از همسایه هامون وایستاده بودیم مامانم هی میومد جلو منم میگفتم مامان مبترسم برو عقب از ترس به خونریزی میوفتما میرفت عقب بعد همه قطارا رد شدن آخر یه چیز غلتک مانند اومد تند میومد تا مامانم بره کنار از روش رد شد ولی مامانم سرپا وایستاده بود بعدش خودشو انداخت پایین هیچی نشده بودا ولی اصلا هیچی نمیگفت من هر کاری کردم نگاه نمیکرد تا اینکه به زیر بغلش حساسه دست زدم خندید ولی هنوزم حس میکنم اون غلتک مانند جلوی چشممه و هی رد میشه
1401/02/18 11:28