پاسخ به تعریف کن از ریدنات
شب عروسیم خدا بگم چیکار کنه دختر خالمو ازدواج کرده بود بد من هیچی از کردن اینا نمیدونستم مامانمم گفت بهش نگین میترسه استرس میگیره بد دختر خالم خدازده ی نیم ساعتی مونده بود سوهرم بیاد اومد گفت بیا بهت زد تو گوشیش عکس اورد خو عکسا همشون کونو میگردن میخواست توضیح بده مامانم اومد تند گفت برو میخوای چشو گوششو باز کنی?
من چنان استرس گرفتم خده سوراخ *** انقدوکیه من امشب میمیرم تا شش صبح نمیخوابیدم سوهرمو نمیزلشتم بیاد کنهر تا طوری کیج شوم مخمو زد بد میخواست بکنه گفتم بخدا بزارم کجا میبری ن من ول کن نبودم اولین رابطه از پشت بود ک مردمو زنده شدم البته تا نصفش رفت فرداش ب خواهر بزرگم ک گفتم چقد خندید گفت کسخل باید پردتو بزنه چقد مسخرم گردم تا شب بعدش پردمو زد بد تر از درد مردم دوتا درد بجونم گردم???از این جریان فقط خواهرم میدونه?
1401/03/20 23:20