همین خرده خیانتا رو دیدم تا رسید گفت میخوام سوپری بزنم گفتم نگاه من نمیزارم هرزه خونس نمیخوام خواهرشم گفت نزار تو که میشناسی جلوشو بگیریم لج کرد که میزنن زد یه شب من واسه اولین باز بادوستم بیرون بودم اومدم توراه گفتم میای جلوم گفت بگو برسونتت دیگه رفتم تادور بازکردم گفت من برم خدافظ گفتم کجا گفت کار دارم
1401/04/02 10:27