ی بار خاله و دختر خاله ی شوهرم خونه ی ما بودن،مام خودمون بودیم مادرشوهرم پدرشوهرم خواهرشوهرم....بعد دختر خاله ی شوهرم تازه عروسی کرده بود هی بلند بلند میگفت میخندید شوهره منم حرف میزد میخندید با همه ها نه با دخترخالش....
بعده رفتن اونا به شوهرم گفتم چ لزومی بود توام بیای بشینی پیش ما حرف بزنی اونم هی بلند بلند هرهر میکنه
هیکل دختره مثل گاوه ها ولی عقل نداره
1401/05/27 19:06