پاسخ به وای چقد ابن لباسا رو بغل میکردم میبوسیدم از خدا میخواستم صاحب این لباسا رو بهم بده
منم دوماه بعد عروسیم ازمایشگاه بهم گفت بارداری نگو مشکوکبه بارداری بوده باید تکرار میشده ازمایشگاه چیزی بمن نگفت
یادمه دقیقا همین 28صفر بود پدرشوهرم و برادرشوهرام مشهد بودن مادرشوهرم بهشون گفته بود هرکدوم یچیزی واسم اوردن
پدرشوهرم یه ست کامل بیمارستانی برادرشوهر کوچیکه یه بلوزشلوار ست پسرونه برادرشوهر بزرگه یه عروسک مادرو بچه قنداقی بغلش
خیلی دوسشون دارم ولی یادم به بعدش میفته که رفتم دکتر گف خانم شما باردار نیستین
1402/06/22 14:32