من والا الانم خونه مادرم میرم یه میوه میخورم بشقابش میگیرم رستم میبرم اشپزخونه ظرف میوه زوهم میگن شوهرم بیاره بزاره تو اشپزخونه بعد میریم

پدربزرگم همش میکفت پسر خوبه دختر بدرد نمیخوره

مامانم منو بچه های مامانم آدم حساب نمیکرد

وقتی محتاج شد آلزایمر گرفت ما نوه اش بودیم با مامانم کنارش بود

روز اخر مامانم با گریه میگه بزور خودش بلند کرد صورت مامانم بوس کرد گفت حلالم کن

فرداش فوت کرد

چقدر بد ادم دیر به اشتباهش پی ببره

پاسخ به

روز اخر مامانم با گریه میگه بزور خودش بلند کرد صورت مامانم بوس کرد گفت حلالم کن

بازم خوبه اینوبفهمن

واس من حالا هرقدرم بگم میگن نه خرجت کردیم

من اگ اینجوری باشه برا زایمانمم ماما همراه میگیرم نمیگم مادرم بیاد

?

اگ کاری داشتم بخدا سیسمونی بچمم میخریدم منتشون نمیکشیدم

من اگ اینجوری باشه برا زایمانمم ماما همراه میگیرم نمیگم مادرم بیاد

?

اگ کاری داشتم بخدا سیسمونی بچمم میخریدم منتشون نمیکشیدم

بگردم دورت

انشاالله خدا یه پول گنده نسیبت میکنه

بگردم دورت

انشاالله خدا یه پول گنده نسیبت میکنه

پاسخ به

انشاالله خدا یه پول گنده نسیبت میکنه

همون مگه خدا بی حساب کتاب بهم بده

پاسخ به

همون مگه خدا بی حساب کتاب بهم بده

انشاالله میده

راستی زنگ زدم فقط سونو 400 آزمایش خونش هزینه جداس

???

پاسخ به

انشاالله خدا یه پول گنده نسیبت میکنه

همون مگه خدا بی حساب کتاب بهم بده

پاسخ به

همون مگه خدا بی حساب کتاب بهم بده

انشاالله میده