من فوت تک تک اعزای خانوادم تصور میکردم
و ساعت هاااا گریه میکردم😂
ی مدتی بود اصلا پریشون بودم
و همش از این فکرا
جوری ک خودم از لذت زندگی محروم کرده بودم با این افکارم
یا مثلا گوشیم زنگ میخورد همش فکر میکردم میخوان خبر بدی در مورد شوهرم یا تک داداشم بدن
چون اون موقع ها شوهرم رو موتور میرف سرکار
و من بشدددددت از موتور متنفر و هولناک بودم
1403/01/19 02:42