شوهرم منو بچه رو از اتاق انداخت بیرون گف نمیخوابین برین تو حال من بخوابم??
1401/05/10 03:10
//= $member_avatar ?>
خخ
1401/05/10 03:10
//= $member_avatar ?>
بعد گفتن این حرف دایی شوهرم گرفته شد ولی هیجی نگف بعد یهفته باز گفتن بیاین بریم کندوان گفتیم باشه رفتیم گشتیم بعد یه هفته گوشی من زنگ خورد برداشتم دیدم خاله شوهرمه
1401/05/10 03:10
//= $member_avatar ?>
ینی مامان کوثر
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
گف تو گههه خوردی ب دختر من حرف زدی تو غلط کروی دختره ی خراب
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اوخی حقش بود غر برنی
دیدی حقش بود نزاشتی
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
منم از همه جا بیخبر گفتم چیییشده
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
گف پشت دختر من گفتی اون مظلوم نیس
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
دیدی حقش بود نزاشتی
اجازه دادم برو
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
گفتم شوخی بود کوثر دوستمه
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
گف تو گههه خوردی ب دختر من حرف زدی تو غلط کروی دختره ی خراب
یاا ابلفزززز امام زاده داوود سیل زده
1401/05/10 03:11
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یاا ابلفزززز امام زاده داوود سیل زده
????
1401/05/10 03:12
//= $member_avatar ?>
بعد اون من زنگ زدم ب دخترعمم گفتم ینی چی اگ ناراحت شدین تو علی ب خودم میگفتین نه اینکه پشتم برین ب همه بگین
1401/05/10 03:12
//= $member_avatar ?>
خب
1401/05/10 03:12
//= $member_avatar ?>
اونم قسم ایه من نگفتم علی گفته بعد برگشت گف نمیدونی خاله ها و مادرشوهرت پشتت چیا گفتن