بیماران دکتر نعمتی(شهرکرد)

408 عضو

پاسخ به

ول کن بابا زیاد به این حرفا توجه نکن انشاءالله که هبچی نیست و عوارض داروهایت کم کم خوب میشی یادته سا...

اره.اخه من بعد سقط اینطور شدم

1402/05/12 09:42

پاسخ به

مرسی عزیزم. نمیدونی که دیشب بعد مدت ها استرس این آزمایش و عکس رنگی چقققد راحت خابیدم???

عزیزم خداراشکر که خیالت راحت شد

1402/05/12 09:58

پاسخ به

اگر اینطوره واقعا دکترای زنان قبلیم خیلی بی تجریه بودن چون اصلا ی بارم نگفتن عفونت داری

ب تشخیص دکتر شک نکن.منم میگفت عفونت.با دارو هم خوب نشدم.رفتم هیسترو فهمید کلی عفونت دارم

1402/05/13 13:44

پاسخ به

چرا متاسفانه

هفته پیش سقط شدن

1402/05/13 13:45

پاسخ به

دیگه شده باید تحمل کنه فردا میری پاپ اسمیر

نه امروز نهم سیکلمه میزام یازده یا دوازده میرم

1402/05/13 14:40

پاسخ به

وااای عزیزم چقدر بود پس از همونه دارو برو حتما بگیر بیاد بقیش قرص میده بهت

مجیدی گفت نوبتت نمیدم تا پریود شی.گفتم من حالم خوش نیست ورم دارم، ماما هم ک پیام میدم جواب نمیده.واسه فردا عصر نوبتم داد

1402/05/14 12:49

پاسخ به

روز 14

یه ازمایش دیگه 17هم برو که خیالت راحت بشه

1402/05/14 16:20

پاسخ به

چون گفت برای پسردار شدنم خوبه

مرسی گلم.فعلا ک هزار درد بهم اصافه شده فعلا اونا رو درمان کنم بعد بچه

1402/05/14 17:25

پاسخ به

اره ماهم که همینا گفتیم

میگم بنظرت من فرده برم دنبال کارای سرم کارم رو راه میندازن؟ یا میگن برو باردار شو بعد بیا؟ یعنی میخوام پرونده بیماری خاص تشکیل بدم ک وقتی احتیاج داشتم دیگه در ب در دنبال دارو نباشم

1402/05/14 18:46

پاسخ به

چطوری وروجکت خوبه ?

خداراشکر خوبم عزیزم وروجکم خوبه فقط دیروز یکم استرسم داد دیروز یه دوسه بار زیر شکمم تخمدان سمت چپم حس کردم درد میکنه تیر میکشه
از شانس امروزم نوبت داشتم رفتم برا مراقبت گفتم اینجور شدم گفت نه اصلا نگران نباش سه ماه اول درد شکم و کمر یه کم طبیعیه اگه خدای نکرده زیاد باشه خطرناکه
خداراشکر خوب بود بعد وزنمم همون بود نه کم کرده بودم نه زیاد گفتم پس چرا اضاف نکردم خندید گفت خانوم از الان بخوای اضاف کنی ماه اخر که از در تو نمیای ?????
گفت همین که کم نکردی خوبه چون کم کردنم خوب نیست

1402/05/14 20:25

سلام خانم ها میشه اونایی که باردارن بگن چه علایمی داشتند

1402/05/15 00:56

فقط کوتاه نیار و ریلکس باش

1402/05/15 11:46

پاسخ به

حالا زنگشون زدم گفتم بهم گفتین سقط کن و بیا اومدم گفت ما؟؟؟? گفتم پس کی؟ گفت ما بیخود بکنیم.ما اینو...

عجب ادمایین *** ها
دور از جون *** اوناین عزیزم

1402/05/15 12:53

پاسخ به

?اونوقت میگن بیشعوره خودشو میگیره

بزار بگن هیچ موقع حرف مردم برات مهم نباشه اگه اون موقع میگن دور از جونت بیشعوره دیگه دخالتیم تو زندگیت ندارن اعصابتن ارومه
الان چه فایده داره احوال پرسی کنی بعد با حرفاشون ناراحتت کنن
به قول شوهرم میگه بزار بگن خودشا میگیره بزار بگن فیس میکنه بزار بگن بی شعوره بزار بگن مغروره فقط اعصاب خودتا به خاطر بقیه بهم نریز اخه قبلا که هی میپرسیدن بچه نداری چرا اقدام نمیکنی خودتون نمیخواید واقعا یا نمیشه بعد کلی حرص میخوردم شوهرم گفت رک جوابشونا بده بزار نا بگن اینجوره مهم خودتی که اعصاب خودت اروم باشه و بعدش نیای هی حرص بخوری

1402/05/15 14:54

پاسخ به

اتفاقا هر چی زودترم اقدام کنه بهتره و شانش بیشتری داره چون بدن اماده تره بعد سقط احتمال بارداری خیلی...

والا ما که شنیدم بعد هر سقط دست کم باید سه ماه صبر کرد چون به هرحال رحم اسیب دیده روحیه طرف اسیب دیده یکم تقویت کنه خودشا جمع و جور کنه بعد بره

البته بخواد با نعمتی پیش بره که همون دوسه ماه میشه چون تا دکترم هی این ماه اون ماه کنه همون میشه

1402/05/15 19:22

پاسخ به

شالله بری پیش این امینیان و دو قلو پسردار بشی

انشاءالله اما قراره بره فاتحی خودشم دیگه امینیان را دوست نداره?

1402/05/15 23:31

پاسخ به

جدی مامان مغز بادوم من ب حرفت رسیدم. روز اول ک رفتم پیشش اصلا نگفت آزمایش بده اومد از کل شروع کرد بر...

اره بابا یه خره به تمام معناست خیر ندیده من که اصلا نمیبخشمش اون دنیا جلوشا میگیرم که چرا با من کاری کرد که چندسال فقط تو مطب دکترا پلاس باشم عوضیه دماغ گنده ??

1402/05/15 23:39

پاسخ به

اره ???

??

1402/05/16 00:15

پاسخ به

اره

اره بقران هیچ موقع یادم نمیره اخرین سیکلم تا تو اتاق عملم رفتم یه دفعه گفت کنسل همونجا زدم زیر گریه که دکتر دیگه حالم بده گفت اگه دوست داری رضایت بده تا انتقال بدم گفتم با شوهرم تصمیم بگیرم گفت هرجور راحتی وقتی زنگ زدم به شوهرم که تصمیم بگیریم انتقال بده یا نه شوهرم دراومد گفت نه ما این همه صبر مردیم این ماهم روش که بعدم به شوهرم گفتم چرا نزاشتی حالا انتقال میداد یا میشد یا نمیشد گفت نمیدونم یه لحظه یه حسی اومد سراغم که میگفت کاش این ماهم کنسل بشه انتقال نده
نگو که کار خدا بوده
که اگه یادت باشه منم دقیقا همون شب که فرداش باید بود برم استرس گرفتم جوری شده بودم که انگار می‌ترسیدم برم برا انتقال منی که انقدر انتظارشا میکشیدم الان که به تمام اینا فکر میکنم میبینم واقعا تمام اینا کار خدا بود

1402/05/16 00:33

پاسخ به

فردا روز 10

خوب پس احتمالا چهارشنبه بری دیگه

1402/05/16 00:41

پاسخ به

قبل از انتقال سردی و گرمی خوردن هم خیلی مهمه ؟؟؟

من اینا رو رعایت نکردم.کلا ن سردی زیادش خوبه ن گرمی.متعادل باش

1402/05/16 08:57

پاسخ به

عزیزم شما استراحت مطلق بودی بعد انتقال من نمیتونم با وجود3 تا بچه مطلق باشم

ن.من 2 روزاول تقریبا مطلق بودم.بعدش اشپزی و ظرف شستن داشتم فقط کار سنگین نکردم و جارو نزدم.اخراش مجبور شدم مطلق شم ک فایده هم نداشت
من فک کردم بچه اولته☺عزیزم بچه هاتم کمک حالتن.من دخترم خیلی کار میکرد برام

1402/05/16 09:53

پاسخ به

عزیزم خداحفظشون کنه من فکر میکردم برا بچه اوله دکتر میاین

منم
?چرا خمه ی فکر میکردیم

1402/05/16 12:04

پاسخ به

من برگه فریز جنینم ندارم حالا خوبه برا روز انتقال برم اصفهان بگن جنینت نیس

منم نداشتم برگه رو.نترس.وقتی میری اونجا حسابی ازت پول فریز و اینا میکشن.بعد برگه رو میدنت

1402/05/16 15:22

پاسخ به

بعد دیگه میفرستن مطب خصوصیش

بعد باید زنگ بزنی مطب و بگی تو سیکل هستی و دکتر گفته روز1تا 3 پریودی بیا مطب

1402/05/16 16:05