مامانای زمستون 1401 هرمزگان

29 عضو

عارفه مامان محمد سام

1403/08/28 20:11

تو خیلی موارد احساس میکنم فراموشی گرفتم
اینم یکیش
ببخشید دیگه

1403/08/28 20:54

سلام خانما من اینجا غریبم کسی نیس اینجا باهام دوست شه ی دوست بندری داشتم خونش رفت از اینجا

1403/08/28 23:49

اره

1403/08/29 08:29

قبلا تو گروه مامانای بندرعباس بودم الانم هستم

1403/08/29 08:30

خواهش میکنم عزیزم

1403/08/29 16:14

سلام

1403/08/30 23:25

کدوم‌چشم پزش‌ک ؟کارش خوبه

1403/08/30 23:26

ممنون

1403/09/01 18:55

بچها کسی میدونه دکتر صالحی پور خلیج فارس میاد ؟

1403/09/01 18:56

کسی میدونه لطفا بگخ

1403/09/01 18:56

پاسخ به

ننه سونو رو دیدی

ن عزیزم الان میبینم

1401/06/16 17:56

پاسخ به

حسم میگه مال من پسره. شوهرمم محکم میگه دختر??

مال تو پسره

1401/06/16 18:10

پاسخ به

من تازه کشتم تا بفرستم برات

آخی شاد دلت مرسی
نه شاد دستت

1401/06/16 18:15

کی هست

1401/06/17 18:40

پاسخ به

چند هفته میدن این آزمایش رو ؟

من آخرین روز هفته 23دادم
آزمایشگاه موسوی
با طمع لیمو
خیلی راحت خوردم

1401/06/18 01:24

پاسخ به

بچه هاشو چطورن خوبن باهات راحتین؟

در کل خودم با رفیقام بچگی خو اگردوم
نه همسایه نه اقوام شوهر
خیلی کم

1401/06/18 02:34

پاسخ به

حیاط خاشن،

ها خیلی
زمین امه ان شاالله اون خونه

1401/06/18 14:31

عارفه 22 بندر
تاریخ زایمانی اول دی تقریبا 6دی

1401/06/18 15:34

منم دلم میخواد اما 3 ساعت فقط کمد بهم میریزم بخاطر لباس
حس میکنم لباس ندارم ?بازم میخرم بازم دلم لباس جدید
دلم میخواد ماهی 4 دست لباس بخرم

1401/06/18 21:30

پاسخ به

?من هر چی فکر میزنم تاریخ دیگه یادم نمیاد در کل خیلی حرف گوش نمیدم ??? فکر کردم پشت کاغذ می‌نویس...

من گفتم نوشت ولی تو ذهنمه مونده چون میخوام بدونم چیه برم خرید

1401/06/20 15:20

پاسخ به

نه

من شب قبل از سزارین ساعت 11 شب رفتم یکم پیتزا خوردم و کیک خامه ای هر دو یکم خوردم
بعد نخوردم تا صبح رفتم بندر ساعت 11 عمل شدم موقع عمل یه چیزی احساس میکردم بی حسی زده بود استرس داشتم بعد یه چیزی تو سرم ریخت کلا خوابیدم هیچی یادم نیست تا اتاق ریکاوری چند نفر بودن یادمه یه آقاهه کپسول اکسیژن وصل میکرد و میزد تو صورتم می‌گفت حالت خوبه باز بالا میدادم و خواب میرفتم بعد هم دیگه یادم نیست تا دیدم تو یه راهرو ام هیچکس اصلا توجه ای بهم نداشت انگار حیون افتاده یه گوشه?
منم هر چند ثانیه پمپ درد میزدم هر 10 ثانیه 5 ثانیه
بعد چند ساعت شوهرم اومد بالای سرم گفت نی نی رو دیدی گفتم نه
بازم رفت کسی منو نبرد تو اتاقم ک ب بچه شیر بدم تا ساعت 5 عصر منو بردن اونم مامانم گریه میکرد دخترم کجاست برید بیارین??
مامانم مشکل قلبی داره خیلی حالش خراب شده بود فکر کرده بود مردم ، بچمم همش گریه میکرد اجازه شیرخشک نمی‌دادن مامانم قایمکی آب و قند داد بهش

1401/06/20 15:29

فاطمه مامان صدرا
معصومه مامان کیان
معصوم مامان دلسا
و زری و ...
شبنم

1401/06/20 17:19

پاسخ به

کلا میترسم دکتر ریسک کنم

منم استرس گرفتم خیلی می‌ترسم ننه ریحون
دیدم تو شهر مون تو روستا خیلیا چسبندگی رحم . در آوردن رحم
میگم هر جوری شده دکتر خوبی برم
ننه میگم آشنا داری بپرسی برام باز?

1401/06/20 17:32

پاسخ به

دقیقا هی باید چکاب بری فقط همین

واسه دوستم سونو هم مشخص نشده بود ببینیش نی قلیون از کن لاغرتره

1401/06/20 17:35