من 10هفتم بود دردای شدید پریودی داشتم عید بود پدرشوهرم ایناخونشون روستا 4ساعت راه بعد ما اول عید نرفتیم چون واقعا حالم بد بود و مهمون داشتن دیگه 4و5 عید رفتیم انقد نق به جیگرمن و شوهرم زدن که نگو که چرا دیر اومدین شوهرم گفت برا بچه خطرناک بوده تواین جاده خاکی یواش اومدیم بعد پدرشوهرم جلومن برداشت کف پووو بچه اخماشم کرد توهم من یک بغضی کردم اصلا هیچکس براش مهم نبود که من حاملم بجز شوهرم و پدرمادرم
1401/06/28 10:19