مادران پاییز 1401

23 عضو

پاسخ به

اخی چرا ؟؟؟ البته یه چیزی هم بگم وقتی توی بیمارستان واسه زایمان اولش تنها باشی بهتره چون بقیه که میا...

بخاطر کار شوهرم اومدیم ی شهر دیگه بعد دیگه کم کم دارم استرس میگیرم ?مامانمم نمیتونه ازم مراقبت کنه بعد زایمان مادر شوهرمم بیچاره کمردرد داره دلم میسوزه برم زحمت بدم بهش با اینکه هر دوشون میگن بیا خونمون اما من راضی نیستم نمیدونم چیکار کنم

1401/06/31 15:02

پاسخ به

میگم ساک وسایل خودتون با ماله بچه جداست دیگه ؟

هیچی دیگه، دو تا ساک باید ببریم

1401/06/31 15:02

مدارک که لازمه
یه دست لباس و لوازم ارایش واسه خودمون
یه دست لباس صفر یه دست لباس 1 لازمه واسه بچه با حالا کلاه و دستکش
پوشک صفر و یک
شیشه شیر واسه بچه
یه پتو کلاه دار و ساک حمل بچه با یه تشک واسه زیر پاش

1401/06/31 15:02

خیلی بدنم درد میکنه??

1401/06/31 15:02

شاید رفتم دوسه روز خونه مامانم بعد برم خونه مادر شوهرم جمعا بشه 7 یا 8 روز برگردم خونه خودم

1401/06/31 15:02

من که خونه هیشکی نمیرم، فقط تخت خودم باید باشه

1401/06/31 15:03

پاسخ به

شاید رفتم دوسه روز خونه مامانم بعد برم خونه مادر شوهرم جمعا بشه 7 یا 8 روز برگردم خونه خودم

من ک نمی‌رم جایی همینجا مادر شوهرم مراقبمه

1401/06/31 15:03

پاسخ به

من که خونه هیشکی نمیرم، فقط تخت خودم باید باشه

منم سختمه خونه کسی دیگه

1401/06/31 15:03

نمیدونم چجوری ب خواهرم بگم نیاد کمک.

1401/06/31 15:04

پاسخ به

من که خونه هیشکی نمیرم، فقط تخت خودم باید باشه

من دیشب پذیرایی خوابم برد یعنی افتضاح ساعت 6 پریدم اومدم رو تختم

1401/06/31 15:04

از اون اول که میاد، میره توی گوشی تا بره. من باید کاراشو کنم. دو تا بچه ش رو هم میاره، سرسام میگیرم

1401/06/31 15:04

پاسخ به

من ک نمی‌رم جایی همینجا مادر شوهرم مراقبمه

مادر شوهرم نمیتونه بیاد پدر شوهر دیابتیه دیگه سنشم بالاست نمیشه کنارش نباشی نمیشه هم بیاد خونه ما کار باغ داره باید هر روز به باغشون سر بزنه

1401/06/31 15:04

پاسخ به

من دیشب پذیرایی خوابم برد یعنی افتضاح ساعت 6 پریدم اومدم رو تختم

اره منم فقط تخت و توالت خودمون رو دوست دارم.

1401/06/31 15:05

پاسخ به

والا من غصه م گرفته که خواهر و مادرم میخوان بیام کمک. خواهرم که سرش از توی گوشی در نمیاد. مادرمم انق...

منم همین طور
چون خواهرم خیلی سال هست که بچه کوچیک نداشته و کلا از اینایی هست که حواسش نیست خیلی بعد میگه وای بابا ول کن حساس نباش بعد میترسم بچم یه طوریش بشه
مامانمم بنده خدا کمر درد و پا درد شدید داره نمیتونه
منم میگم پرستار خواهرم میگه نه وای همین یه دونه خواهری
غضه ام گرفته واسه وقتی میام خونه میخوان ازم نگهداری کنن خودمم افتادم
همه چیم میریزه به هم

1401/06/31 15:05

پاسخ به

نمیدونم چجوری ب خواهرم بگم نیاد کمک.

بگو اگر واقعا میتونی کمکم کنی خوشحال میشم بیای ولی اگر نمیتونی راضی به زحمتت نیستم ابجی

1401/06/31 15:05

پاسخ به

منم همین طور چون خواهرم خیلی سال هست که بچه کوچیک نداشته و کلا از اینایی هست که حواسش نیست خیلی بعد ...

دقیقا، به جای کمک حرص میدن. میگی نیایید هم بدشون میاد

1401/06/31 15:05

پاسخ به

بگو اگر واقعا میتونی کمکم کنی خوشحال میشم بیای ولی اگر نمیتونی راضی به زحمتت نیستم ابجی

چند بار گفتم.گعتم تو میتونی چند ساعت نری سرگوشیت؟ یهو من خوابم ببره، تو میتونی به بچه نگاه کنی. میگه اره میتونم

1401/06/31 15:06

پاسخ به

دقیقا، به جای کمک حرص میدن. میگی نیایید هم بدشون میاد

وای دقیقا منم مثل تو هستم دوست ندارم خواهرم بیاد باهاش راحت نیستم
اونم دقیقا همش گوشی به دست خبر بده اینور اونور و عکس بده
من اصلا خوشم نمیاد

1401/06/31 15:06

پاسخ به

از اون اول که میاد، میره توی گوشی تا بره. من باید کاراشو کنم. دو تا بچه ش رو هم میاره، سرسام میگیرم

وای من بخاطر همین بچه ها میگم نمیخام کسی پیشم باشه دلم میخاد ارامش داشتع باشم برا همین خونه مامانم نمیرم خودش که در مغازست وقت نداره بازم میگه بیا میمونم پیشت دلم نمیاد اخه بعد همه اقوامم تو کوچمون از خونه عمو و عمه و اقاجونام و دایی هام همشونم بچه کوچیک میترسم برم خونه مامانم دورم شلوغ کنن عصبی شم ی حرف بزنم باعث دلخوری شه

1401/06/31 15:07

دوتا ابجیامم مدرسه میرن نیستن کمکم

1401/06/31 15:07

پاسخ به

وای دقیقا منم مثل تو هستم دوست ندارم خواهرم بیاد باهاش راحت نیستم اونم دقیقا همش گوشی به دست خبر بده...

وای اره، مادرمم که انفدر تنش میده. از اول حاملگی گفته شبا بشین و پهلو به پهلو بشو اگر نه بند ناف میپیچه، هی زنگ میزنه هرشب تاکید میکنه. ادم استرسی میشه

1401/06/31 15:07

پاسخ به

اره منم فقط تخت و توالت خودمون رو دوست دارم.

وای دقیقا تو خونه خودت باشی خیلی بهتره منت سرت نیست بگن اومد خونمون
خونه خود ادم بهتره
ولی مساله اینجاست میان نگهداری مثل خودت حواسشون به خونت نیست و وسایلا

1401/06/31 15:07

پاسخ به

چند بار گفتم.گعتم تو میتونی چند ساعت نری سرگوشیت؟ یهو من خوابم ببره، تو میتونی به بچه نگاه کنی. میگه...

حالا شاید اومد گوشیو گزاشت کنار

1401/06/31 15:08

پاسخ به

وای من بخاطر همین بچه ها میگم نمیخام کسی پیشم باشه دلم میخاد ارامش داشتع باشم برا همین خونه مامانم ن...

به نظرم اصلا نرو. حوصله فک و فامیل نداری اون موقع. اصلا میگن نباید سروصدا باشه بعد زایمان.چون سردرش میمونه تا اخرعمر

1401/06/31 15:08

پاسخ به

به نظرم اصلا نرو. حوصله فک و فامیل نداری اون موقع. اصلا میگن نباید سروصدا باشه بعد زایمان.چون سردرش ...

اره خالم بیچاره اومد خونه مادرم تو ی کوچه ایم انقدر رفت و امد زیاد بود عصبی شده بود دیگه

1401/06/31 15:09