واسه ظهر اون ناهار گذاشته من پايينم پيش كارگرا بودم

دوبار ناهار خورديم من شستم

نمیگه بشین کارنکن؟

رفتم پايين ظرف ناهار كارگرا رو اوردم ديدم خودشو دخترش دراز كشيدن باز ظرفاي اونا رو شستم

بعد رفتم بالا پشت بومو شستم كه بيان فرشا رو بشورن

منم ظرف میشورم ولی فقط ظرف
هربارم میگه بشین و اینا مثلا ولی دیگه وایمیسم میشورم کم باشه
اما خب دیگه کارای دیگه نمیکنم ی جا میشینم

پاسخ به

بعد رفتم بالا پشت بومو شستم كه بيان فرشا رو بشورن

???

پرده اشپزخونه رو شستم باز نيومدن

پاسخ به

بخدا صبح پاشدم جارو و طي كشيدم

تو کسخلی بخدا

بعد ميگفت فرشا رو نميخواد بدي كارگر خرابش ميكنن خودت بشور

پاسخ به

بعد ميگفت فرشا رو نميخواد بدي كارگر خرابش ميكنن خودت بشور

شت??????????

خدا رحم كرد باباش اومد

?????

پاسخ به

تو کسخلی بخدا

پیشکسوته?

یسنا من باشم نمیکنما

كل روز هم در رفت و امد بودم

میزارم شوهرم بیاد

باباش نمیومد عقل خودت نمیکشید باید بشینی کارنکنی؟

ديگه نفس نداشتم بخدا

اونسری میگفت هر روز صبح بهم صبحانه بدی خوبه

پاسخ به

باباش نمیومد عقل خودت نمیکشید باید بشینی کارنکنی؟

پس كي كارا رو ميكرد ؟

گفتم صبحانه منو شوهرم میده بجا اینکه تو بدی من بدم؟

پاسخ به

پس كي كارا رو ميكرد ؟

بشین شوهرت بیاد باهم بکنید
تو باید بکنی؟
یا ی کارگر دیگه بگیر فقط کاراتو بکنه

پاسخ به

اونسری میگفت هر روز صبح بهم صبحانه بدی خوبه

تو بهش بدی؟????

زنگ زدم مامانم ابجيم پيشش بود نتونست بياد كمكم ديگه زدم زير گريه واسش تعريف كردم