مامانایی فندقی 🤰

23 عضو

پاسخ به

ما اون روز خونه ننه شش ششوهر بودیم بقران هنوز بچه رو از بغلم زمین نداشته بودم داشتن عصرونه میخوردن خ...

??‍♀️منم زود به دل میگیرم

1401/07/02 13:13

پاسخ به

ما اون روز خونه ننه شش ششوهر بودیم بقران هنوز بچه رو از بغلم زمین نداشته بودم داشتن عصرونه میخوردن خ...

اه *** ها بدم میاد از اونجور ادم ها مهمون رو باید احترام گذاشت مگه چقدر آدم خونه یه نفر میمونه

1401/07/02 13:13

پاسخ به

??‍♀️منم زود به دل میگیرم

?

1401/07/02 13:13

پاسخ به

من دو هفته س اینجام چیکار کنم خونه کی برم دوتا بچه تو شکمم اذیتم میکنن. مادرم همیشه به کارام میرسه ب...

قدرشو بدون

1401/07/02 13:13

پاسخ به

قدرشو بدون

بخدا هزاربار روزی براشون دعا میکنم صبا. بچه م افتاده بود قبل اینا. ده روز خونه مادرم بودم مادرشوهرم فقط یه بار بهم زنگ زد حالمو پرسید بقران یادم نمیره. الانم دیدن حالم خوب نیس گفت نیا مجلس ختم میای مریص میشی از شوهرم ترسید وگرنه میگفت بیا اونجوری اینجا بشین هرروز.

1401/07/02 13:14

پاسخ به

اه *** ها بدم میاد از اونجور ادم ها مهمون رو باید احترام گذاشت مگه چقدر آدم خونه یه نفر میمونه

نه هیچ وقت به من احترام نمی‌ذاره

1401/07/02 13:15

بقران همیشه احترامشو نگه داشتم اما نمی‌دونم چرا دوسم نداری

1401/07/02 13:15

ه

1401/07/02 13:15

پاسخ به

نه هیچ وقت به من احترام نمی‌ذاره

نه مال من احترام میذارن منم میرم شام بعد برمیگردیم خونه با شوهرم. اخه دنیز من خانواده م شهرستان هستن ارومیه کسی رو ندارم صبح تا شب خونه تنهام. ویار دارم مریضم بخدا بی حال میفتم یکیشون یه بار نیومد دیدن من نه مادرشوهر نه دختراش

1401/07/02 13:16

پاسخ به

بقران همیشه احترامشو نگه داشتم اما نمی‌دونم چرا دوسم نداری

مادرشوهر اینجوری میشه دیگه. ولش کن به جهنم. پیر شدن منم حالیشون می‌کنم

1401/07/02 13:17

پاسخ به

نه مال من احترام میذارن منم میرم شام بعد برمیگردیم خونه با شوهرم. اخه دنیز من خانواده م شهرستان هستن...

ای خواهر من خودمم مث توام مادرشوهرم حتی تو بیمارستانم دیدنم نیومد

1401/07/02 13:17

پاسخ به

ای خواهر من خودمم مث توام مادرشوهرم حتی تو بیمارستانم دیدنم نیومد

مادرشوهر منم هی میگه خونه ت دوره نمیتونم غذا بیارم. ما سه راه ایثار هستیم اونا فلکه امام علی. بارو گذر ده دقیقه راهه تا خونه ما

1401/07/02 13:18

پاسخ به

مادرشوهر منم هی میگه خونه ت دوره نمیتونم غذا بیارم. ما سه راه ایثار هستیم اونا فلکه امام علی. بارو گ...

??

1401/07/02 13:18

انگار پسراشون مارو نمیگرفتن راحت تر بودن الان سر و سامان نداشتن

1401/07/02 13:19

پاسخ به

??

بخدا همه شهر رور زیر پا میذاره هیچوقت خونه نیس ما هروقت بریم میگه تازه از بیرون اومدم با دختراش. بخدا ببینی از من جوانتره بس که بی عاره

1401/07/02 13:20

بقران همیشه جاری بزرگمو دوست داشته الآنم داره براش میمیره ولی اون محل بهش نمذارع

1401/07/02 13:20

من جاری ندارم برادر شوهرم پول نداره زن بگیره وگرنه *** زنشو میخوردن

1401/07/02 13:20

پاسخ به

بخدا همه شهر رور زیر پا میذاره هیچوقت خونه نیس ما هروقت بریم میگه تازه از بیرون اومدم با دختراش. بخد...

باورت میشه یادم نمیاد برا اصلاح صورت کی رفتم اونروز خودم آوردم بند انداختم صورتم برا اینکه کسی نیست از بچم مواظبت کنه

1401/07/02 13:21

شوهرمم کاریش یه جوره که خیلی خسته میشه

1401/07/02 13:22

پاسخ به

باورت میشه یادم نمیاد برا اصلاح صورت کی رفتم اونروز خودم آوردم بند انداختم صورتم برا اینکه کسی نیست ...

اخی عزیزم میدونم بخدا حق داری بچه ی کوچیک کسی نباشه نگهداره ادم میمونه. حالا من موندم بعد زایمان هی باید بیام خونه مامانم بمونم تا بچه هام یه ساله بشن

1401/07/02 13:22

پاسخ به

شوهرمم کاریش یه جوره که خیلی خسته میشه

پیش شوهر که نمیشه گفت مادرت اینا اینجورین زود طرف اونارو نگه میداره

1401/07/02 13:23

من تو شهرستان میشنم تا تبریز 30دقیه راهه وضع مالیمون هم خیلی خوبه شوهرم مغازه داره و فرش بزرگ میبافه وقتی میفروشیم پولش خیلی میشه شوهرم میگه تا یه سال تو تبریز خونه میخره و میریم از اینجا

1401/07/02 13:23

پاسخ به

بخدا هزاربار روزی براشون دعا میکنم صبا. بچه م افتاده بود قبل اینا. ده روز خونه مادرم بودم مادرشوهرم ...

?ههه فقط هم خودشون میفهمن

1401/07/02 13:23

نتم رفته

1401/07/02 13:23

?

1401/07/02 13:23