خودمونی

5 عضو

پاسخ به

شما اصلا ب دومیش فکر کردین یا نمیخواین بیارین

والله چه عرض کنیم من بچه دوست دارم نگران هزینه هم نیستم چون زمان بارداری و زایمان و بزرگ کردن دخترم هم دستمون تنگ بود ولی گاهی براش کم نزاشتیم هر چی بخواد شده از خودمون بزنیم ولی تهیه میکنیم بهترینش میگم اگر دومی هم بیاد دیگه باز همینه مهم مدیریت کردن هست با خودمون میگیم دیگه سخت تر از اون زمان نمیشه

1401/07/03 15:05

ولی تربیت کردن بچه و نگهداری از بچه واقعا سخته بکن و نکن کردن جون ادم رو میگیره خیلی جدیدا خسته شدم عصبی شدم بعضی وقتها وقتی ی کار خطر ناک میکنه از ترسم جیق میزنم یا داد میزنم موندم چطور با ارامش ادامه بدم اینم با دخترم که تا شش هفت ماه پیش حتی صدای بلندم هم نشنیده بود

1401/07/03 15:08

پاسخ به

زینب ی فاطمه بود مامان ریحانه سادات اونیکی دخترش اسمش یادم نیس خیلی فعال بود قبلنا خبر نداری تو گروه...

اگر منظورت نفس مامان حلما سادات و ریحانه سادات هست خودش تو گروه ناراحت شد و گروه جدید زد و رفت

1401/07/03 15:11

پاسخ به

منم یروز تو ذهنم همش بعد که به اذیتا شب بیدار موندش از شیر گرفتن ب همه مراحلش میرسم با خودم میگم الا...

?

1401/07/03 15:12

پاسخ به

من ک ب فکر نبودم و میخواستم برم سرکار یهو باردار شدم و دومی هم اومد?

???راحت شدی

1401/07/03 15:13

پاسخ به

والله چه عرض کنیم من بچه دوست دارم نگران هزینه هم نیستم چون زمان بارداری و زایمان و بزرگ کردن دخترم ...

اره موافقم

1401/07/03 15:13

پاسخ به

ولی تربیت کردن بچه و نگهداری از بچه واقعا سخته بکن و نکن کردن جون ادم رو میگیره خیلی جدیدا خسته شدم ...

منم ب ایناش فک میکنم میگم ارامش خودم ومنان خیلی مهم تره تادوبچه وی مادربی اعصاب

1401/07/03 15:14

پاسخ به

منم ب ایناش فک میکنم میگم ارامش خودم ومنان خیلی مهم تره تادوبچه وی مادربی اعصاب

اره بخدا خیلی اعصابم بهم میریزه از خونه قبلیمون رفتیم جزیره خارگ از خانواده و دوست اشنا دور شدیم من موندم با دوتا جاری و مادر شوهرم شوهرم هم یا سر کاره یا میاد خوابه تمام مدت باید با دخترم باشم و باهاش سرگرم بشم

1401/07/03 15:16

پاسخ به

اره بخدا خیلی اعصابم بهم میریزه از خونه قبلیمون رفتیم جزیره خارگ از خانواده و دوست اشنا دور شدیم من ...

واقعا سخته
من 12روزه مامانم نیس روانم بهم ریخته توکه جاخودداری

1401/07/03 15:19

اره عزیزم

1401/07/03 15:20

پاسخ به

اگر منظورت نفس مامان حلما سادات و ریحانه سادات هست خودش تو گروه ناراحت شد و گروه جدید زد و رفت

آره آره همون اسمش یادم نبود

1401/07/03 15:25

سلام

1401/07/03 18:03

دیدم همه خودشونو معرفی کردن?از بچه های قدیمن
منم معصومه مامان مهدیار 27مهر 3 ساله میشه??

1401/07/03 18:04

پسر من با دوقلوهای پناه یکیه تولدشون?

1401/07/03 18:11

پاسخ به

پسر من با دوقلوهای پناه یکیه تولدشون?

پناه کوه؟

1401/07/03 18:23

پاسخ به

دیدم همه خودشونو معرفی کردن?از بچه های قدیمن منم معصومه مامان مهدیار 27مهر 3 ساله میشه??

تولدش مبارک?????

1401/07/03 18:24

16نفر شدیم

1401/07/03 18:24

بیاین اصل بدید حرف بزنیم

1401/07/03 18:24

حوصلم بشدت سررفته

1401/07/03 18:24

منم خیلی بی انرژی شدم

1401/07/03 18:25

باید کارام‌بکنم فردا دخترم بفرستم مدرسه

1401/07/03 18:25

پاسخ به

منم خیلی بی انرژی شدم

من دلم پوکیده دلم مسافرت میخوا

1401/07/03 18:26

از شنبه ام دانشگاه

1401/07/03 18:26

?دیگ نمیشه

1401/07/03 18:26

پاسخ به

باید کارام‌بکنم فردا دخترم بفرستم مدرسه

بسلامتی مگ بازن؟

1401/07/03 18:27