مامانای بعد از این

14 عضو

من کلا حساسم -'طبیعی هم باردار شده بودم رعایت میکردم . من گفتم رعایت کنه ولی استراحت مطلق خوب نیست

1401/08/14 22:09

همتون میدونید من یک سال نیمه اصلاح سبک زندگی کردم که اون خودش یه مبحث جداست. چون واریوپپتیل زدم دوماه وقت داشتم که اماده بشم برا انتقال روزی کمتراز نیم ساعت با تردمیل پیاده روی اروم داشتم و 20دقیقه یوگا کار کردم ورزش مناسب برای هر بدنی متفاوته من چون تنبلی دارم باید ورزش آروم انتخاب میکردم که یوگا بهترین گزینه بود. اصلاح سبک و همچنان ادامه دادم دوهفته قبل انتقال هر روز کف پامو و مچ پامو چرب میکردم ماساژ میدادم نایلون میکشیدم جورابم روش تقریبا یه ساعت میزاشتم اینکار برای خونرسانی به رحم عالیه. لوبیا سبز یه روز درمیان میخوردم به مقدار زیاد تو ماکارونی کبه استانبولی برای ضخامت عالیه. یه روز قبل انتقال صبحانه سوپ پاچه مرغ خوردم زورکی به خاطر خاصیتش. یه هفته قبل انتقال سه وعده کله پاچه خوردم. از یه روز قبل انتقال هرروز یه لیوان نشاسته هم ذرت و هم نشاسته گندم. روز انتقال قبل انتقال یه لیوان نشاسته خوردم بعد رفتم دراز کشیدم بعد که جوجه هارو برام انتقال داد گفت مبارکه میتونی پاتو دراز کنی. ولی از ترسم تکون به پام ندادم و دوساعت به همون حالت دراز کشیدم یکساعت اول که گذشت اومدن مرخصمون کردن همه رو فرستادن بیرون ولی من پا نشدم گفتم راهم دوره تو ماشین اذیت میشم به زور خودم 2ساعتش کردم دعای جوشن کبیر برا سلامتی نی نیا خوندم تو همون حالت. وقتی اومدیم خونه راه 4ساعتی رو7ساعته اومدیم. اولین وعده که شام بود کله پاچه خوردم وتمام داروها سر تایم. سه روز اول به شدت استراحت کردم فقط برا دسشویی پاشدم این بین هم کمی قدم میزدم وتو حیاط خونه نفسای عمیق میکشیدم و اکسیژن تازه میگرفتم. از روز اول روزی یه لیوان اب سیب و شلیل و سیب درختی انار میخوردم.بقیه غذاها معمولی همه خورشت و برنج ومرغ و گوشت.هر روز آجیل و نخود کشمش توت و گردو تنقلاتم بود تا الان. بعد انتقال به هیچ وجه گرمی نخوردید و حموم نرید اگه واجب بود بعد 7روز در حد 10دقیقه کمتر با اب ولرم

1401/08/15 08:34

پاسخ به

اره برا همین میترسم' بعد بگن بچه شبیه کیه' بخصوص یکی مث من که چندساله بچه نداره راحت بهش شک میکنن

بابا دوست مه دو تا پسر خودشان خیلی قشنگن پسر بزرگه شبیشانه کوچیکه ن بعد او روز بهش میگم ای شکل کیه میگه خودم گفتم ن جدی گفت بقال سر کوچه چ میدانم ب خدا خودماننم نمیدانیم

1401/08/15 09:44

دیگه الهام گفت کی بیا انتقال

1401/08/15 09:56

پاسخ به

واقعا دوره حق داری

هنوز اذیتایی ک برارفتن اومدنای پانکچر کشیدم ازتنم نرفته بیرون

1401/08/15 10:56

پاسخ به

اگه شنبه هفته بعد اومدی خودم اسمتو مینویسم

اومدن دیگه دست خودمه. رشیدی گفته یه هفته دیگه بیا
باهم درارتباط باشیم تا ببینم چی میشه

1401/08/15 11:04

بچه ها یکیو دارم اوکی کنم' دعا کنید اگه به صلاحمه سریع اوکی بشه' البته گفته 22میخواد

1401/08/15 11:12

پاسخ به

عزیزم اجباری نیس من نمیدونم چجو به الهام اونجورگفته بود برا بچه هاکه بامن بودن میگف خودت هرجامیری......

معتضدی چطور بودن؟

1401/08/15 12:31

پاسخ به

برا جنين ميگه بايد بري دادگاه نامه و اينا داشته باشي،گفتم تخمکم اونجوريه يا نه

نه چیزی نگفتن' شایدم باشه من ندونم

1401/08/15 12:40

پاسخ به

هزینه های جهاد هم بهم بگید لطفا هر کی بلده

عزيزم جهاد پانکچر شده 8
فريز 1تا6تا جنين 1800
انتقال 3
اگه با بيهوشي باشه انتقال 3400

1401/08/15 15:00

خدا از دست

1401/08/15 16:03

پاسخ به

خواهش مکنم فوق ليسانس برق

شوهرت تنبل بوده?
من بودم پدرمادرم لیسانس زمان شاه بودن الان پروفسوری بودم

1401/08/15 16:48

پاسخ به

من فکر کردم تحت نظر دکتر رشيدي هستي!

قبلا بودم.منفی شدم الان دیگه جنین ندارم

1401/08/15 17:03

پاسخ به

میری تقویتی بگیری یا استرادیول

امیدوارم ازین واریوپپتیل دوماهه ها نده

1401/08/15 18:42

من البته ذخیره بالا نیستم آرام

1401/08/15 18:44

پاسخ به

جوون جوون. مامان زرنگ آینده

راستش من قبلا همجین تجربه ای داشتم

1401/08/15 18:47

پاسخ به

بخدا ،شوهرمم همینو گفت نهایت ساعت 12 اونجا باشیم

تو خوبی بهار مارو بگو که باید فردا 11 12شب راه بیفتیم ک فردا صبحش تهران باشیم?

1401/08/15 19:55

پاسخ به

خی ب شوهرم گفتم برگرد الان شلوغ میشه

همه بدون روسری بودن؟
اینا میندازن رو دوششون موهارو میندازن روش ن این ک اصلا باهاشان نباشه

1401/08/15 20:53

پاسخ به

نه نه 14 بار انتقال داده خو تخمک کشی چهار بار پیش جلیلیان یکبارم تهران

خب پس نباید بگی 14 بار ivf کرده'14بار انتقال داده

1401/08/15 21:14

پاسخ به

یعنی چی میخوان بگن????

چی میخواد بگه، داره بهم خیانت میکنه سولین????

1401/08/15 22:07

پاسخ به

خیلی خوب میفهمم چی کشیدی خیلی زیاد تجربش کردم نخندیا الانم دل تو دلم نیس ک قراره باز از اول برم دنبا...

اره یه حس شادی توام با غم و استرسه همش باهم مخلوطه

1401/08/15 22:21

پاسخ به

هزار بار گفتم بازم میگن دکترا دلشان برا نمیسوزه اونا چ بهشان میاد میگن پاشو راه برو

آخه میگن علمی نیستا

1401/08/16 08:55

پاسخ به

ما نیم ساعت دراز کش بودیم روو تخت دیگه اجازه ندادن گفتن دیگه کافیه

اتفاقا به منم گفتن پاشو برو با زبون شیرین گرفتمشون گفتم راهم دوره و اینا بیشتر میمونم رو تخت

1401/08/16 08:56

ی دوروز با انتقال فرقشه

1401/08/16 09:04

ن کره کمم باشه حسابه

1401/08/16 09:06