مامانای بعد از این

14 عضو

پاسخ به

سر این همه فت فات دوساله خانه مادرشوهرم نرفتم تا هفته پیش بعد ای رفته ایجو میگه خدااااا چجو سکته نکن...

مال من تا هفته هفته نره لپ ننشه ماچ کنه ولم مکنه

1401/09/15 19:56

پاسخ به

دوهزار تا فحش ناموسی دادم به جاریم ولی خالی نمیشم خو ?

نمیدانم چرا انقد بعضیا بی پدرمادرن اخه دقیقن عین جاری من
رفتیم خانه مادرشوهر گوهم دیدم همه جمع کرده دور خودش
دیدم جاریم با صدا بلند اعلام کرد گفت من دوتا دختر دارم مخا دوباره بیارم شاید بشه پسر .به کوری چشم اونایی که نمیتانن بچه دار شن .بد شوهرش از دور دراز کشیده بود بهش میخندید بد شوهر گوه دوباره رفت امد مکنه باهاش اخه یعنی از خانه ننش تا خانه خودمان انقد گریه کردم

1401/09/15 19:59

پاسخ به

نمیدانم چرا گوجن این شوهرای ما ‌خداشاهده من بینی از دست غده سرطان خودمه بکشم حالا ببین

غده یکی دیگس???

1401/09/15 20:03

ندا ورنداشت؟

1401/09/15 20:10

پاسخ به

بهار بخدا بر نداشت فک نکنی الکی میگم

ن بابا میدونم ایم چ حرفیه ممنونم ازت

1401/09/15 20:19

پاسخ به

امیدوارم قبول کنه برا ی دکتردیگه روانتقال بده

برا من ک قبول کرد

1401/09/15 20:31

پاسخ به

وای چه بد ذات

بخدااااا. ولی دیگه چاره ندارم. فک کن ساعت 7 صبح رفتی اداره. ساعت 3 از اداره راه میفتم تا مطب. توو ماشین ناهار میخورم. با حال بد و سردرد.... بعد مطبی تا بری داروها رو بگیری و برگردی . زود زود خونه باشم ساعت 11 شبه. تازه فردا صبحش باید برم اداره. برا همین واقعا مجبورم. دوس ندارم توجیه کنم. ولی واقعا بدنم تحلیل میره

1401/09/15 20:49

پاسخ به

خداازت نگذره رشیدی

اره بخدا یه ماه میاد مطب بعد نمیاد شل کن صفت کنه

1401/09/16 07:57

پاسخ به

مشکل منم همینه کرمانشاه بودم هی میرفتم پیش رضاوند اینقد می نشستم تا بهم نوبت بده

پاشو بیا منم ساعت 4 میرم

1401/09/16 07:57

شما رفتار همسرتون رو کنترل میکنید؟

1401/09/16 10:05

پاسخ به

اخه ما مادرش مثلا چیزی میشد قسمش میدادیم میگفتیم نگو دوساعت نمیشد همه ی فامیل میفهمیدن

چ خوب برا تو نشسته خیر

1401/09/16 10:04

سولين من چهارسال تحت نظر کشاورز.بودم

1401/09/16 11:02

پاسخ به

میگم خانما شماره بهار رو ندارین

دارم من. چرا؟

1401/09/16 13:46

خدا لعنتش کنه فقط

1401/09/16 20:49

پاسخ به

خواهر داری مانی؟

اره 2تا

1401/09/16 21:55

پاسخ به

خله اره بخدا خله .یه تختش کمه .

خو ادم عاقل حرص ادم خل رو میخوره

1401/09/16 23:08

پاسخ به

بچه ها خبر از بهار ندارین بهش پیام دادم

منم پیام دادم جواب نداد

1401/09/16 23:12

پاسخ به

اخه میدونم گاهی ماها بر اثر سختی ک کشیدیم حساس میشیم

بله بعضی وقتا ادما حساس میشن

1401/09/16 23:12

پاسخ به

سلام عزیزم خوبی

سلام گلم. من هنوز درگیر آنفلانزام. واقعا حالم بده

1401/09/17 09:35

پاسخ به

اونجا??? یا خدا چه ریسکی کرده

آره آخه ابن سینا تخت داره دوش داره خیلی اتاق نمونه گیریش خوبه
میگفت برا اینکه شوهرم خوب نمونه بده اینکارو کردیم

1401/09/17 09:46

پاسخ به

تجربه بیرون از خونه رو نداشتی. اونم اضافه میشه?

آره یه تجربه سکسی ناب??

1401/09/17 09:46

برم دکتر؟

1401/09/17 15:02

حالا مانده بیای بگی زیر دلم درد داره باسنم درد داره چرا امروز زیاد تکان خورو چرا کم خورد

1401/09/17 15:10

شکوه بخدا گريه ام مياد ايشالا همه اين حال و تجربه کنن،خيلي استرس داره،هرچي ميشه فکرم ميره پيش اون

1401/09/17 15:10

اینا رو میگم ک بدانی مادری حق داری نگران باشی ولی توکل کن توکل خودش ور عین ناباوری بهت داده مراقبشم هست

1401/09/17 15:19