سیسمونی

39 عضو

پاسخ به

بیمارستان سنوی هفته پیش که بچه بریچ بود رو گفتن قبول نداریم باید دوباره بری سونو خودمون. رفتم از هفت...

خب چرا جای دیگه نمیری زایمان کنی

1401/09/06 18:41

پاسخ به

یعنی تو هفته اخر چرخید؟!

اره دقیقا تو هفته آخر چرخید

1401/09/06 18:45

پاسخ به

خب چرا جای دیگه نمیری زایمان کنی

خب دکترم قبول نمیکنه چون چرخیده. فقط هم همین بیمارستان میره دکترم

1401/09/06 18:46

حتما
میخوای طبیعی باشه ؟

1401/09/06 18:56

اگه سز میخوای برو جای دیگه
بیمارستان نیمه خصوصی

1401/09/06 18:57

این همه دکتر غصه خوردن نداره

1401/09/06 18:58

پاسخ به

اگه سز میخوای برو جای دیگه بیمارستان نیمه خصوصی

اینجا که رفتم بیمارستان خصوصی بود.
میدونی وقتی آدم ذهنش رو ز ای یک چیز آماده میکنه خیلی سخته هی تغییر وضعیت.
چون همینطوری استرس داره زایمان چه طبیعی چه سزارین. ولی همین که آماده بودم وقت عمل هم داشتم یهو اینطور کنسل کردم خیلی فشار عصبی روم بود.
وگرنه واقعا من سپردم دست خدا هر چی صلاحه اتفاق بیوفته.

1401/09/06 19:07

پاسخ به

بسپر بخدا هرجور اون صلاح میدونه درست بشه

اره انشاالله...

1401/09/07 10:15

پاسخ به

تصویر

خیلی خوشگله مبارک باشه عزیزم??
واقعا سلیقت حرف نداره ساده و خوشگل?
منم خیلی وسیله خریدم ولی حیف ک بچه های خانواده شوهرم نمیزارن چیزی باشه توی خونه دوسدارم ی گوشه اتاق خودم بچینم ولی امان از دستشون همین الان بدنیا نومده یکی از ماشینای نینی دیدن خراب کردن
کاشکی خونمون دور ازشون بود میتونستم از این کارا برای نینم کنم?

1401/09/07 16:53

پاسخ به

خیلی خوشگله مبارک باشه عزیزم?? واقعا سلیقت حرف نداره ساده و خوشگل? منم خیلی وسیله خریدم ولی حیف ک...

مگه چ جوریه خونتون

1401/09/07 17:31

پاسخ به

خیلی خوشگله مبارک باشه عزیزم?? واقعا سلیقت حرف نداره ساده و خوشگل? منم خیلی وسیله خریدم ولی حیف ک...

چرا راه می‌دی الان پستاتو میخوندم به همسرت بگو به مادرش بگه نزدیکت نشه

1401/09/07 17:34

من همسرم یبار برای همیشه سرشون داد زد گفت نزدیک زندایی بشید میکشمتون
نمیان سمتم
چیزی ام بخرم زود میارم خونه خودم اونجا باشه هی دست میزنن

1401/09/07 17:35

ناراحتم نشیدا
الان همه پدرو مادرا چرا اینطوری شدن یه نکن به زبونشون نمیاد به بچشون بگن
بچه داره گوه بار میاد
اول خودم ک پس فردا به بچم بگم نکن بشین چیه بچه ها عین گوه شدن همینه این همه بزرگم میشن برمیگردن به آدم

1401/09/07 17:37

پاسخ به

ناراحتم نشیدا الان همه پدرو مادرا چرا اینطوری شدن یه نکن به زبونشون نمیاد به بچشون بگن بچه داره گوه ...

پسر جاریم موقعی اذیتم میکنه مادرش دعوا میکنه میگه همونطوری دوسندارم کسی وسیله هامو خراب کنه دوسندارم بچم وسیله های کسیو خراب کنه

1401/09/07 18:16

سلام

1401/09/07 18:17

خوبید

1401/09/07 18:18

پاسخ به

مگه چ جوریه خونتون

ی خواب خودمون هست ک خوب بزرگه
یکی دیگه کوچیک تره ولی بخاری نداره بخاطر همین وسیله هاشو اوردم توی اتاق خودمون دوسدارم خوشگل ی طرف اتاقمون بچینم و تزعین کنم ولی نمیزارن بچه ها
واسه خوشگلی خودم ی اویز درست کردم گذاشتم اونم مدام میان دورش خرابش میکنن? برای همین نمیتونم چیز تزعینی بخرم یا وسیله هاشو پهن کنم خوشگلل

1401/09/07 18:19

پاسخ به

چرا راه می‌دی الان پستاتو میخوندم به همسرت بگو به مادرش بگه نزدیکت نشه

امشب میخام باهاش صحبت کنم اگر دعوام نشه باهاش?

1401/09/07 18:19

پاسخ به

صارم، تو اکباتان

هزیزش رو چقد بهت گفته

1401/09/07 18:36

پاسخ به

امشب میخام باهاش صحبت کنم اگر دعوام نشه باهاش?

چرا دعوا عزیز بازبون بگو مگه اونا خودشون خونه ندارن مگه من میرم خونه ی اون منم فقط میخوام اختیار اتاقمو داشته باشم لااقل اجازه بده میان من دراتاقمونو قفل کنم اینطوری نه به خانوادت بی احترامی شده نه نوه شون نه من ناراحت شدم

1401/09/07 20:41

پاسخ به

سلام

سلام عزیزم

1401/09/07 20:41

از پریسا خبری نیست کلا

1401/09/07 20:41

من زاییدم بلاخره

1401/09/07 20:58

بسلامتی عزیزم خوشقدم باشه??

1401/09/07 21:17

پاسخ به

من زاییدم بلاخره

به به مبارکههههه????

1401/09/07 21:21