#پارت_2
بهخونهرسیدم.مامان،مامان،خاله منیره
مامانم باعصبانیتازپلههااومدپاینوگفت:چیه خونهروگذاشتیروسرت
نفس_خوب گرسنمه
مامان_تابریلباساتوعوضکنیغذاروامادهمیکنم
رفتمتواتاقموروبهروآینه قدیایستادموبهخودمنگاهکردم،چشمای بزرگومشکیرنگ،ابروهایکشیده،بینیممکهبهتازگیعملکردهبودم،لبهاممکهخدادادی بزرگبود،موهام تازیر باسنممیرسیدواندامم خوب بود.
مامان_نفسبیاغذابخور
سریع لباساموبا لباسراحتیهامعوضکردم وراهی سالنغذاخوریشدموباخانواده غذا خوردیم.
شب بخیری گفتمورفتمتواتاقم،زنگ به دنیا(دختر عموم)زدم
نفس_الو
دنیا_جانم نفس
نفس_چطوری خواهری
دنیا_خوبم ،توخوبیگلم
نفس_منم خوبم ،کجایی؟
دنیا_خونه
نفس_خببیااینورکارتدارم(خونهماوعمومجفتهمبود)
دنیا_باشه الان میامو قطع کرد
اینمدتزیادیکارریختهبودتوسرمبایدبا کمکدنیاکارهاروجمعجورمیکردم.
دنیا_نفس
نفس_چه زود اومدی
دنیا_اره کاری داشتی؟
نفس_ببین دنیا خیلی کارداریمباشگاه یجا،کارخونه وشرکتمیجا،میتونی کمکم کنیگلم
دنیا_حتما،فقطتوکهتوکارایشرکتباباتدخالتنمیکردی
1401/07/11 12:04