پاسخ به

الهی میدونی بیشتر از خود بچه ها و وزنشون حرفای مردم فشار روانی به ادم وارد میکنه

به خدا یه بار تو مغازه یه خانمه بهم گفت وای چه بچه اتون ریزه واسش مکمل بگیرن و فلان همچین توپیدم بهش گفتم وقتی جای مادر نیستین که داره از جونش واسه بچه مایه میزاره خواهشا نظر ندین?

پاسخ به

منکه اونقدر مور و ملخ و ادم و چارپا غیر چارپا همه بهم گفتن وای چقدر ریززززهههه

افرین میفهممم چی میگی?

پاسخ به

مطب مقری باحال بود هیچکی نبود بنده خدا تا رسیدم گفت برو داخل???

من پیش اون فقطیه بار رفتم اونم تامین

پاسخ به

به خدا یه بار تو مغازه یه خانمه بهم گفت وای چه بچه اتون ریزه واسش مکمل بگیرن و فلان همچین توپیدم بهش...

همونو بگو به خدا شبا هر دوساعت دقیق بیدارم بزور شیرش میدم روزا هر یک و نیم تا دوساعت
21 روز سینه نمیگیرفت اصلا شبانه روز میدوشیدم با سرررنگ تو شیشه بزور میدادم بهش چون همش خواب بود هرکی میومد میگفت وای شیشه میدی شیرخشکیه بچه سینه میگیره مادرش بهش نمیده گشنگیش بدین

پاسخ به

به خدا یه بار تو مغازه یه خانمه بهم گفت وای چه بچه اتون ریزه واسش مکمل بگیرن و فلان همچین توپیدم بهش...

همونو بگو به خدا شبا هر دوساعت دقیق بیدارم بزور شیرش میدم روزا هر یک و نیم تا دوساعت
21 روز سینه نمیگیرفت اصلا شبانه روز میدوشیدم با سرررنگ تو شیشه بزور میدادم بهش چون همش خواب بود هرکی میومد میگفت وای شیشه میدی شیرخشکیه بچه سینه میگیره مادرش بهش نمیده گشنگیش بدین

هیچکی نمیدید که من صبح تا شب دارم شیر میدوشم سینه هام زخم شد

خوب خالی نمیشدن بخدا دو بار تب شیر کردم سینه هام سنگ شدن که مامانم با دست بزور میدوشید جیغ میکشیدم

پاسخ به

همونو بگو به خدا شبا هر دوساعت دقیق بیدارم بزور شیرش میدم روزا هر یک و نیم تا دوساعت 21 روز سینه نمی...

خدا یعنی دقیقا حرفایی که به من زدن من بعد 18سال باردار شده بودم یعنی باید بهترین روزای عمرم تولد بچه ام بود تبدیل کردن به بدترین روزا کارم شده بود گریه گوشی هیچکسو جواب نمیدادم فقط گریه ?

روزای مزخرفی بودن بهترین روزای زندگیم شدن بدترین روزا اونقدر که فشار روحی و روانی روم بود اونقدر که گریه کردم

هیچکی نمیدید که من صبح تا شب دارم شیر میدوشم سینه هام زخم شد

خوب خالی نمیشدن بخدا دو بار تب شیر کردم سینه هام سنگ شدن که مامانم با دست بزور میدوشید جیغ میکشیدم

پاسخ به

همونو بگو به خدا شبا هر دوساعت دقیق بیدارم بزور شیرش میدم روزا هر یک و نیم تا دوساعت 21 روز سینه نمی...

خدا یعنی دقیقا حرفایی که به من زدن من بعد 18سال باردار شده بودم یعنی باید بهترین روزای عمرم تولد بچه ام بود تبدیل کردن به بدترین روزا کارم شده بود گریه گوشی هیچکسو جواب نمیدادم فقط گریه ?

روزای مزخرفی بودن بهترین روزای زندگیم شدن بدترین روزا اونقدر که فشار روحی و روانی روم بود اونقدر که گریه کردم

به چه جرمی جرم اینکه بچه ام نارس بود و کوچولو و جون نداشت

پاسخ به

خوب خالی نمیشدن بخدا دو بار تب شیر کردم سینه هام سنگ شدن که مامانم با دست بزور میدوشید جیغ میکشیدم

اخ که میفهمم چی میگی ولی امان از حرف بقیه بعد زایمانم که ادم زود رنج و حساس

پاسخ به

خدا یعنی دقیقا حرفایی که به من زدن من بعد 18سال باردار شده بودم یعنی باید بهترین روزای عمرم تولد بچه...

خیلی سخته خیلییی

پاسخ به

اخ که میفهمم چی میگی ولی امان از حرف بقیه بعد زایمانم که ادم زود رنج و حساس

دقیقا هیچ کدوم نمیگن خو اخه این طفلی تازه زایمان کرده درد داره خودش بخیه داره یکی به اینم توجه کنه

حرفایی که مردا میزدن مهم نیس حالا

اخه یکی نبود بگه لامصب تو خودت زنی خودت مادری

پاسخ به

دقیقا هیچ کدوم نمیگن خو اخه این طفلی تازه زایمان کرده درد داره خودش بخیه داره یکی به اینم توجه کنه

اصلااااا من شبانه روز روی بخیه هام نشسته بودم و تلاش میکردم بتونم شیر بدم

این روزا رو چشیدی چرا درک نمیکنی اینو اخه

به چه جرمی جرم اینکه بچه ام نارس بود و کوچولو و جون نداشت

پاسخ به

خوب خالی نمیشدن بخدا دو بار تب شیر کردم سینه هام سنگ شدن که مامانم با دست بزور میدوشید جیغ میکشیدم

اخ که میفهمم چی میگی ولی امان از حرف بقیه بعد زایمانم که ادم زود رنج و حساس

پاسخ به

خدا یعنی دقیقا حرفایی که به من زدن من بعد 18سال باردار شده بودم یعنی باید بهترین روزای عمرم تولد بچه...

خیلی سخته خیلییی

پاسخ به

اخ که میفهمم چی میگی ولی امان از حرف بقیه بعد زایمانم که ادم زود رنج و حساس

دقیقا هیچ کدوم نمیگن خو اخه این طفلی تازه زایمان کرده درد داره خودش بخیه داره یکی به اینم توجه کنه