حالا نریض

من تو اتاق عمل کلن ی زنه بود ک دستمو ول نکرد تا اخررررش واسم دعا میخوند وای انقد دستاش داغ بود سردیه بدنمو گرما دساش میگرف احساس میکردم مامانمه قربون صدقم میرف دس ب سرم میکشید دسمو تا اخر گرفته بود?

پاسخ به

من ترسیدم آشکار هم بود

اخی ترسناکه خب بهوشی دارن شکمتو میبرن

پاسخ به

من تو اتاق عمل کلن ی زنه بود ک دستمو ول نکرد تا اخررررش واسم دعا میخوند وای انقد دستاش داغ بود سردیه...

کدوم بیمارستان
من دولتی بودم تنهای تنها

پاسخ به

ولی بعدش راحت شدم خوابیدم قشنگ

?

پاسخ به

کدوم بیمارستان من دولتی بودم تنهای تنها

مادر

پاسخ به

اخی ترسناکه خب بهوشی دارن شکمتو میبرن

من قبلش تو اتاق عمل آروم شدم کم کم

پاسخ به

من قبلش تو اتاق عمل آروم شدم کم کم

اره دیگه

منم میخاستم برم گلپایگانی ولی قبول نکردن

واست امپول خاب اورم زدن تو اتاق عملل

واسه من چندتا زدن اولش

پاسخ به

واست امپول خاب اورم زدن تو اتاق عملل

اره

چشمام داشت میرف

ولی نمیخابیدم

پاسخ به

منم میخاستم برم گلپایگانی ولی قبول نکردن

واسه چی

یدونه زدن کلا
اکسیژن هم وصل کردن

پاسخ به

واسه چی

زیر 38هفته بودم دگ

پاسخ به

یدونه زدن کلا اکسیژن هم وصل کردن

من ک گفتم ورش دارید دارم خفه خون میگیرم????

پاسخ به

زیر 38هفته بودم دگ

چ عنن کصککشا

پاسخ به

چشمام داشت میرف

واقعا من نفهمیدم کی خوابم برد یهو بیدار شدم دیدم هنوز اونجام ولی پسرم نیس بردن nicu

پاسخ به

من ک گفتم ورش دارید دارم خفه خون میگیرم????

بد نبود

چ روزیه واقعا پره استرس

پاسخ به

واقعا من نفهمیدم کی خوابم برد یهو بیدار شدم دیدم هنوز اونجام ولی پسرم نیس بردن nicu

الاهی?

پاسخ به

چ عنن کصککشا

اره دکترم می‌گفت کاش خودم عملت میکردم

پاسخ به

چ روزیه واقعا پره استرس

اوهوم من تنها بودم کلا