لامصب جنه فلاکس که نیس آب جوش نگه داره ????
کاری ب اونا ندارم
میگم میدیدم ی چیزایی ک وحشت میکردم ب یاد اونا میوفتادم لامصب
ازدرویشا چیزی میدونی
ن والا
1401/07/27 06:30
?????????????????????? جر خوردم
منوم?????
1401/07/27 06:30
این چیزای مثه همزاد موکل درویش جن درگر اینااصلا ی دنیای متفاوت وعجیبین اگه راجع بشون بدونید خیلی جاا...
من خیلی برام جالبه اتفاقا کلی فیلم ترسناک از این جنیا نگا میکنم همش
1401/07/27 06:31
ن والا
حیف ک تهران خونش وگرنه میبردمت اون دوسه سری ام ک دیدیش قشنگ نشده یکم باش بشینی صحبت کنی
1401/07/27 06:31
حیف ک تهران خونش وگرنه میبردمت اون دوسه سری ام ک دیدیش قشنگ نشده یکم باش بشینی صحبت کنی
دقیقا حیففف
خدا کنه موقعیتش پیش بیاد یه سر فرصت ببینمش
من میترسم ع این چیزا
منم هی برگام میریزه ولی خیره ام
1401/07/27 06:33
منم هی برگام میریزه ولی خیره ام
خیلی بده من توهم میزنم گاهی وقتا
1401/07/27 06:33
اول ک زایده بودم دوسه تا اتفاق افتاد ینی میدیدم با چشام ی چیزایی رو قشنگ سکته میکردم
چی شد مگه
1401/07/27 06:33
چی شد مگه
ی بار ساعت 1 شب شیشه سوگند و توش اب جوش و قند کردم اوردم بهش دادم خورد نصفش موند گذاشتم کنار تخت خابیددم صب ساعت 9 گریه کرد پاشدم نشستم دیدم دستم خورد ب ی چیزی ک خیلی داغ بود نگاه کردم دیدم شیشه مث دیشب توش اب جوشه
1401/07/27 06:35
من خیلی برام جالبه اتفاقا کلی فیلم ترسناک از این جنیا نگا میکنم همش
من خودمم خیلی علاقه دارم ازکجاعلاقم بیشتر شد ی دوست دارم اسمش نازنین ملایر خیلی شیش بودیم باهم بعداین عمه ام ک میومد ایناباهم تله پاتی داشتن پشم ریزون یامثلا وقتی رفتیم خونه عمم بااون من اونموقع خودم بچه تربودم نمیدونستم موکل داره عمم یااصاچیه ولی این چون خودش داشت تاازدررفتیم تو گف چندتاداری اونم گف 3تا گف مادرعمم گف ی مادردوتااصل بعداین یذره باشون حرف میزد حالامن دم درهنگ موندم خدایاایناچی میگن???ولی الان دگ برامنم عادیه
1401/07/27 06:36
ی بار ساعت 1 شب شیشه سوگند و توش اب جوش و قند کردم اوردم بهش دادم خورد نصفش موند گذاشتم کنار تخت خاب...
وا ?
1401/07/27 06:36
من میترسم ع این چیزا
چون چیزی راجع بهشون نمیدونی ک میترسی اگه بدونی اصلا ترس ندارن
1401/07/27 06:36
دقیقا حیففف خدا کنه موقعیتش پیش بیاد یه سر فرصت ببینمش
قراربیاد ی چندروز اومد بت میگم بیای
1401/07/27 06:36
وا ?
وای اگ بدونی زدم زیر گریه ع تررررس داشتم میمیردم
1401/07/27 06:37
چون چیزی راجع بهشون نمیدونی ک میترسی اگه بدونی اصلا ترس ندارن
اره شایدم
1401/07/27 06:37
من خودمم خیلی علاقه دارم ازکجاعلاقم بیشتر شد ی دوست دارم اسمش نازنین ملایر خیلی شیش بودیم باهم بعدای...
آااا میفهمه کسی ک داره
حالا به چه کارشون میاد ؟
ی بار ساعت 1 شب شیشه سوگند و توش اب جوش و قند کردم اوردم بهش دادم خورد نصفش موند گذاشتم کنار تخت خاب...
ن این واس اونانیس توهم ذهنی میشه یاشوهرت داغش کرده
1401/07/27 06:38
قراربیاد ی چندروز اومد بت میگم بیای
باشه باشه
وای میترسم ازتون ?????
ن این واس اونانیس توهم ذهنی میشه یاشوهرت داغش کرده
ازش عکس گرفتم توش پره بخاررر بود ن شوهرم نکرده بود این کارو
خیلی بهم ور شده بودم اول ک بچه دار شده بودم...الانم ی مدته عجیب میترسم ترسو شدم
دنیای صورتی
برای رفاقت ❤
