پاسخ به

آره 28هفته زدم

پس اصصصصلا غصه نخور
حتی نیاز به اکسیژن پیدا نمیکنه
چشمشم دیگه کامله نگران نارسی چشم و ریه هم نباش

پاسخ به

خیر باشه. هفته های آخر خیلی سخته، خدا میخواد زودتر راحت بشی

الهی آمین

پاسخ به

تا 37 بشه عالیه. ولی سزارینی هارو تقریبا همین هفته ها برمیدارن

آره سزارین هستم 38هفته و 5روز یا 7روژ برمیدارن ولی من بخاطر شرایطم گفت اگه بتونی نگه داری تا 37دیگه خوبه ان شاءالله

پاسخ به

وااای عزیزم یادمه چقد ناراحت بودی الحمدالله جگرگوشت صحیح و سالم اومد تو بغلت???

خداروشکر .. هزاران بار

پاسخ به

پری نگران نباش من دختر اولم 35 دنیا اومد

وای زهرا منم دختر اولم 33اومد خیلی لحظه بدی بود نیاوردنش تو بغلم 2روز هم نگهش داشتن

پاسخ به

دختر دومم34

پسرم هم 36 ولی خداروشکر اونو نگه نداشتن خداکنه از 36رد بشم خیالم راحت شه

پاسخ به

آره سزارین هستم 38هفته و 5روز یا 7روژ برمیدارن ولی من بخاطر شرایطم گفت اگه بتونی نگه داری تا 37دیگه ...

خداروشکر. یعنی کلا سزارینی هستی؟

پاسخ به

حتی دستگاهم نمیره خیالت راحت

ان شاءالله

پاسخ به

پس اصصصصلا غصه نخور حتی نیاز به اکسیژن پیدا نمیکنه چشمشم دیگه کامله نگران نارسی چشم و ریه هم نباش

خدااززبوتت بشنوه

پاسخ به

خداروشکر .. هزاران بار

الهی شکر خداروشکر ???
خداحفظش کنه برات?

پاسخ به

خداروشکر. یعنی کلا سزارینی هستی؟

آره اون دوتا هم سزارین شدم

پاسخ به

وای زهرا منم دختر اولم 33اومد خیلی لحظه بدی بود نیاوردنش تو بغلم 2روز هم نگهش داشتن

انسالله این فسقلیمون بع موقع میاد همون سی و هشت هفته اصلا از جات بلند نشو فقط برا دسشویی پاشو

پاسخ به

پسرم هم 36 ولی خداروشکر اونو نگه نداشتن خداکنه از 36رد بشم خیالم راحت شه

رد میشی نگران نباش شیافاتو ب موقع بزار قرصاتو ب موقع بخور

پاسخ به

انسالله این فسقلیمون بع موقع میاد همون سی و هشت هفته اصلا از جات بلند نشو فقط برا دسشویی پاشو

ان شاءالله ممنون خواهر

پاسخ به

وای زهرا منم دختر اولم 33اومد خیلی لحظه بدی بود نیاوردنش تو بغلم 2روز هم نگهش داشتن

شاه بودی 2 روز نگهداشتن
من بچم زیاد اکسیژن نگرفت ولی چون خودم بستری بودم توی دستگاه موند
بعدم گفتن باید یادبگیره ازت شیر بخوره تا مرخص بشه. منم چشمام نمی دید پرستاراهم وقت نمی شد بیان کمکم. یکی می اومد بهم کمک می کرد شیرش بدم باسینه ام .. میدادم بهش ولی چون نمی دیدم تنهایی سختم بود اون میرفت دیگه نمی تونستم
بعدش بچم به گاواش عادت کرد تنبل شد دیگه تلاشی برای مک زدن نمی کرد ..?
چه روزای بدی بود، آخرش با سختی همه انرژیمو گذاشتم تا سینه بخوره .. مرخصش کردم تو خونه جون گرفت و شیرخشکیش کردم بعد 2 ماه?

آره همش دارم سرساعت میخورم و میزارم

پاسخ به

پسرم هم 36 ولی خداروشکر اونو نگه نداشتن خداکنه از 36رد بشم خیالم راحت شه

این یکی هم نگه نمیدارن خیالت تخت

پاسخ به

الهی شکر خداروشکر ??? خداحفظش کنه برات?

گریه میکنه همش .. نگرانشم والا

پاسخ به

شاه بودی 2 روز نگهداشتن من بچم زیاد اکسیژن نگرفت ولی چون خودم بستری بودم توی دستگاه موند بعدم گفتن ب...

الهی شکر به همه سختیش ارزششو داشته و الان نگاش که میکنم همه سختی و درجات یادت میر??

پاسخ به

این یکی هم نگه نمیدارن خیالت تخت

ان شاءالله

پاسخ به

گریه میکنه همش .. نگرانشم والا

اشکال نداره به قول مامانم بچه سالم گریه میکنه

پاسخ به

الهی شکر به همه سختیش ارزششو داشته و الان نگاش که میکنم همه سختی و درجات یادت میر??

هرچندوقت مرور می کنم عکسای قبلش رو انرژی میگیرم

پاسخ به

اشکال نداره به قول مامانم بچه سالم گریه میکنه

دردش چیه آخه? کاش هیچ مشکلی نداشته باشه

پاسخ به

هرچندوقت مرور می کنم عکسای قبلش رو انرژی میگیرم

عزیزم?

پاسخ به

دردش چیه آخه? کاش هیچ مشکلی نداشته باشه

ندار نگران نباش
لوووووس شده??