رفقا❤️🥰

2 عضو

پاسخ به

ینی بزارم پیش شوهرم?

با ماشین برو نگه داره ت ماشین

1401/08/09 18:06

قینن اغزینا سچم

1401/08/09 18:16

بچه ها دلم خونه سینه هام شیر میاد

1401/08/09 19:03

پاسخ به

?? سواستفاده نکن توام

??????حال میده

1401/08/09 21:12

دهنم سرویس شد

1401/08/10 01:03

پاسخ به

فرناز چرا عکس ندادی

سلام عزیزم بخدا هنوز تکمیل نیس شلفش رو هنوز نصب نکردم بابام باید بیاد با دریل نصب کنه
چیزای کشوهاش همینجوری گذاشتم تو کشو و مرتب نیس
الان فقط تونستم ظاهری مرتب کنم ?

1401/08/10 07:06

مرسی عشقم

1401/08/10 12:35

پاسخ به

برای حسابم وام میدن فکرکنم قسطش ماهی دوتومن بگم بگیره الکی بگم بابام میخواد تابره بگیره وقتی گرفت بد...

??دوس داری خودتو بندازی تو دردسر؟

1401/08/10 13:30

من دیشب مهمون داشتم هی خمو راست شدم ازشون پذیرایی کردم زیر دلم ب شدت درد میکنه

1401/08/10 13:32

پاسخ به

خیلی زیاد گلیه??اینجا نه بارونی اومده نه چیزی زمین گلی باشه

داعش اومده

1401/08/10 14:29

پاسخ به

توام شوهرتو راه بنداز ازش پول بگیر

اون جونش میره پول بده 400 داده همش داره میگع ننه ات میبره خرج داداشت میکنه

1401/08/10 14:41

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

ورم کردم?

1401/08/10 15:27

پاسخ به

اره استراحت کن

?عاره

1401/08/10 15:28

وحشیه

1401/08/10 15:36

اشتباه من و نکن

1401/08/10 15:59

پاسخ به

من ولخرح نیستم نازی اصلا اون مشکلی نداره من استرسیم الان ی ساعت باهام حرف زد تا ارومم کنه بعد رف سرک...

منم استرسی ام خیلی

1401/08/10 17:17

پاسخ به

عزیزم بگو اگه بری خونه زایمان کنی چی ب اینا هم فکر کن

ن تو خونه نمیکنم فوقش میرم سر خیابون مادرم اینا بیمارستان هست اونجا

1401/08/10 17:58

پاسخ به

مامانت پیشته یکسره؟

ن بیچاره داداشم و میخواد راهی کنه مدرسه شبا میره

1401/08/10 18:20

معده ی لعنتی

1401/08/10 18:20

بچه ها واژنم یک دردی میگیره

1401/08/10 18:44

پاسخ به

نمیشه گف فرشاد ب فکر بچه اش نیس ک حتما اونم ب فکره

اون بچه نه نست خوب باید یک خونه بگیره

1401/08/10 18:48

پاسخ به

جووووون?????? درستو خوب یاد گرفتی فردا یچی جدید بهت یاد میدم باز???

ایول شدی معلم

1401/08/10 18:49

پاسخ به

لحظه کورتاژ

نگاه من شب دوشنبه شب هفته پیش ساعت 7بچه سقط شد که هیی میامدن ماما ها معاینه میکردن کخ چیزی موند یا نه که صبح دکتر خودش اومد گفت باید کورتاژ بشم که صبح ساعت8منو بردن اتاق عمل بعد از استرس بیش از حد سرفه میکردم که دکتر بیهوشی گفت بخاطر ریه هات باید بی حس کنیم که آمپول زد به کمرم کم کم از کمر بی حس شدم که درازم کردن با بتادین شستن بدنمون که فقط فهمیدم یک پارچه سبز انداختن روم یک چیزی وارد شکمم شد دیگه خوابیدم تا به هوش اومدم که اومدم بخش که بعدش کم کم بی حسی میرفت خوب بودم هیچ دردی نداشتم تا به امروز کا الان کمرم خیلی درد میکنه میگن کورتاژ درد داره ولی من که راضی بودم اصلا هیچی نفهیمدم
این که یک خوبی داشت خون ریزی ندارم فقط در حد قطره قطره

1401/08/10 20:59

پاسخ به

?????واای خیلی گشنمه ضعف کردم شوهرمم نمیادددد

بکش یه ذره بخور

1401/08/10 21:33

امروز ارایشگاه بودم مادر ارایشگر اونجا بود

1401/08/10 21:44