✨زایمانی های اسفند1401✨

344 عضو

پاسخ به

خیلی رفت و امد نداریم. مادرشوهرم دوسش داره اما نمی تونه بغلش کنه راش ببره. عموشم که مجرده زیاد بلد ن...

برعکس خانواده شوهر من برا بچم غش میکنن یسره زنگ بزنن بیارش ببینیمش قربون صدقش برن کلن میرم خونه مادرشوهرم همش دست به دستش میدن هی می‌خوان بغلشون باشه
خانواده خودمم همینطور

1402/04/26 16:19

خونه مادرشوهرمم همشون شدید بچه دوست هستند اگر یه شب دوشب نریم‌ زنگ میزنن بیایید حتما

1402/04/26 16:21

اصلا مادر شوهرم و بقیه زنگ نمی زنن
تو دوران بارداری بهم زنگ نزدن
خیلی دوران بارداری سختی داشتم.
اصلا یه جوری ان
نه این که بگی مشکلی داریم ها نه
مثلا منو خیلی هم دوست دارن ولی کلا اهل زنگ و رفت و امد نیستن
بر عکس خونواده خودم
الان شوهرم با خانواده من بیشتر رفت و امد داره
تا با خانواده خودش
خونه مامان من بیشتر میاد و میره و می خوابه
ولی خونه مامانش نه
نه که بگی من نمیزارم
نه.
رو دربایستی داره باهاشون
الان مادرشوهرم از شب چله 1400 ما رو برا غذا دعوت نکرده.
با این که من چند دفعه بهشون شام دادم.?

1402/04/26 16:27

پاسخ به

باورت میشه چهارتا خواهر شوهر دارم یه جاری فقط روز زایمان دوتا از خواهر شوهرام بزرگه و کوچیکه اومدن ب...

من شش تا خواهر شوهر دارم خیلی ماهن روز زایمان که همه اومدن بیمارستان بعدشم تا بیست روز خونه مامانمم بودم شب دوم همشون اومدن بازم دوباره هم چند روزی یه بار میومدن بچه را ببینن و اینکه مهمون میومد می‌رفت کمک مامانم کنن
هرروزم زنگم‌میزدن بعدشم که اومدم خونه خودم همینجور
تا حالام که دخترم چهارماهشه باید هرشب ببیننش خیلی شدید با محبت هستند همشون

1402/04/26 16:30

پاسخ به

من شش تا خواهر شوهر دارم خیلی ماهن روز زایمان که همه اومدن بیمارستان بعدشم تا بیست روز خونه مامانمم ...

ببین محبت و معرفت خیلی چیز خوبیه
جای تعریف نیست
اما خدایی من مامان و بابام خیلی داماد دوست ان
شوهرم تو اوایل بارداری من کرونا کرفت 18 روز تو خونه بود
من خونه بابام
خدا شاهده مامان و بابام 18 روز براش دو وعده غذا درست می کردن ابمیوه می گرفتن می بردن

زایمان کردم 20 روز خونه بابا بودم شوهرمم خونه بابام می اومد و می خوابید
مامانش هم محله ای تقریبا
شوهرم فقط یه افطار و سحر رفت خونه مامانش
نمیدونم چرا با مامانش راحت نیست
چون اونم راحت نیست منم راحت نیستم.
ما سبک خونوادگیمون فرق میکنه
خیلی رفت و امد و تلفنی هستیم تو مشکلات، کرفتاری ها، اعیاد، مناسبت ها
اینا نه
اوایل من هر هفته که می رفتم خونه مادرشوهرم
تو هفته هم زنگ می زدم
مریض می شد
با این که چهارتا دختر داره
براش غذا درست می کردم ابمیوه می گرفتم می فرستادم
زنگ نمی زد تشکر کنه
من باردار بودم شوهرم می گفت مامان زنگ زده حالتو پرسیده
می گفتم چرا به خودم زنگ نمی زنه
من تو بارداری کرونا گرفتم
دوسه بار استراحت مطلق شدم
شوهرمم می گفت به مامانش

1402/04/26 16:40

شوهر خواهرم خیلی فهمیده اس. می گفت اشکال نداره
شما هم برا بچه های ما کم زحمت نکشیدین

1402/04/26 18:09

تو رستوران بودیم. مهمونی گرفتیم برا پسرم. بعد چهارماه دوتا از عمه هاش برا دفعه اول اومده پسرمو ببینن.
پسرم تو دست خواهرم بود داشت شیشه می خورد
مادرشوهرم گفت چرا نمی دین دست عمه ش باشه شیر خشک بخوره
تو دلم گفتم الان ادمای غریبه رو می شناسه از دست ادمای غریبه چیزی نمیخوره?

1402/04/26 18:09

پاسخ به

خانوما بچه های شما خودشون از این پهلو به اون پهلو میشن راحت ؟

پهلو اره ولی روی شکم نمیندازه هنوز ?

1402/04/26 23:34

پاسخ به

دقیقا گفت بزار ببینه تا زود حرف بزنه

نه اتفاقا
ادم بزرگام وقتی زیاد تلوزیون نگاه کنن افسرده میشن
مگه‌بچه چی از حرفای اونا می فهمه
بچه بیشتر محو تصویر میشه تا کلام
و تجزیه تحلیل تصاویر براش سخته.
برا مغزشون و‌چشماشون خوب نیست

1402/04/27 02:39

پاسخ به

کلا مادر شدن خیلی خیلی سخته

خیلی
تمام ذهن منو پسرم پر کرده
از خودم فراموش کردم
نمی دونم چرا این جوری شدم
وقتی توی روز نتونم براش بیشتر وقت بزارم مثلا کتاب بخونم یا بیشتر بازی کنم یا کارای دیگه
همش با خودم کلنجار میرم
که امروز مامان خوبی نبودم
امروز همه وظایف مادریمو خوب انجام ندادم.
نمیدونم فقط من این طوری ام یا بقیه هم همین طورن؟

1402/04/27 02:55

پاسخ به

وای مگ مغازش چیه تا اون ساعت بازن

تو خیابون امام رضا مغازه داره
زوار میاد اخر شب بره حرم خرید میکنن
اوج کارش اخر شبه
البته اجاره س
کاش خودمون مغازه داشتیم
مجبور نبود اینقدر رو خودش فشار بیاره

1402/04/27 02:52

پاسخ به

خداییش چقد نظرها متفاوته امروز شوهرم میگف با خواهرشوهر دومی و شوهرش بریم مشهد شهریور منم از خدا خواس...

درسته خوبه تعداد بیشتر حتما خوش میگذره. ولی مطمئنا اگه توهم یه بارم مسافرت فقط با شوهرتو بچه هات نمیرفتی از شنیدن مسافرت رفتن با خواهر شوهر خوشحال نمیشدی.?

1402/04/27 03:07

پاسخ به

درسته عزیزم همه بچه ها باهوش ، خلاق و..هستن این ما هستیم ب عنوان پدر و مادر چه جوری رفتار کنیم ک شکو...

دقیقا درسته ??

1402/04/27 13:13

پاسخ به

خدایی دوستمونم چیزی نگفت توام بیخیال شو دوست باشیم صلوات بفرستین?

ببین من اصلا کاریش نداشتم تا حالا ،من همیشه توگروه فعالم هستم تا حالا کسی بی احترامی دیده از من ، ،دیدم به یه سریا توهین میکنه بچه ها هم چندباری جوابشو دادن ،فک میکنه چون دو تابچه داره خیلی زرنگه یا اینکه میتونه هر حرفیو بزنه ، اما الان گفتم بزار ج بدمش فک نکنه بچه سر خط که انقدر راحته دو تا از بچه ها لف دادن بهخاطرش

1402/04/27 14:15

پاسخ به

اهان بگو از این سوختی طرف زرنگه و.. پیامارو خوندی خواستی حسادت خودتو خالی کنی??? یاد بگیر وقتی پی...

???????

1402/04/27 14:29

پاسخ به

والا ما بچه دهات بودیم سعی کن این طرز فکرتو ب بچت منتقل نکنی ک فک کنه دهاتی فحشه

واقعا دهات چ ربطی داره حالا شهری ها جونشونم میدن ب همین دهاتی ک ب عنوان فحش استفاده میکنن

1402/04/27 15:47

من برای دخترم از اول هم کتاب میخوندم هم شعرهای کودکانه هم فلش کارت نشونش میدادم واسمشو میگفتم تو18ماهگی مثل بلبل حرف می‌زد
چقدر حوصله داشتم من?

1402/04/27 16:07

مثلا ظرف می شستم همش شعر میخوندم

1402/04/27 16:04

پاسخ به

قبول باشه عزیزم نه من نمیدونم کجاس ?

واقعا؟?
باشه انشاءالله ادرس میدم بعدا
نزدیکتونه
اما ما با غذای نذری مسجد شریک میشیم.
کاش می تونستیم تمام خرج و مخارج شله رو بدیم.☹️

1402/04/27 17:35

پاسخ به

اهان

مثل مهمونی جمع های شلوغ و خرید اینا بریم و...

1402/04/27 18:00

پاسخ به

خوبه عزیزم پسرت خداروشکر مشکلی نداره رشدشم خوبه خودتو اذیت نکن هرکاری فکرمیکنی درسته انجام بده تو ما...

از انرژی مثبتت ممنونم گلم.???
میدونی من همیشه تو دوران بارداری فکر می کردم خدا به من خیلی نعمت بزرگی داده، خیلی توجه ویژه بهم داشته که به من فرزند عطا کرده و‌ اجازه داده یکی از بنده هاشو و از نسل انسانها رو روی زمین به دنیا بیارم و‌تربیت کنم.
از اون موقع هم خودم هم همسرم هر دو خیلی تو خورد و خوراک و پول حلال و دیدنی ها و شنیدنی ها و.... مراقبت کردیم. این که خدا یه بچه بی گناه و بی پناه به ما عنایت کرده و‌ ما قراره چی به خدا تحویل بدیم و از صفر تا صد تربیتش با ماست مسئولیتش برامون سخت تر شده.
همیشه با خودم میگم امروز مامان خوبی براش بودم؟
اونجوری که باید وظیفه مو به عنوان یه مادر انجام دادم؟ کم‌کاری نکردم؟
چون بعدا در مقابل خدا برای هر کاری که براش انجام میدم یا نمیدم باید جوابگو باشم.
من همیشه به تربیت بچه م تنها فکر نمی‌کنم به تربیت نسلی که قراره بمونه فکر میکنم.
گاهی احساس میکنم حساسیت بیش از حد دارم. خودمو دارم اذیت میکنم.
البته بگم اصلا خسته نیستم و از هر لحظه زندگیش لذت می برم. هر روز که بزرگتر میشه دلم برای این روزاش تنگ میشه و میگم مامان داری بزرگ می شی و من دلتنگ این لحظه های شیرین تو می شم.

1402/04/27 18:36

پاسخ به

براش لباسشو بخر ببرش من سر دخترم ب دلم موند چون کرونا بود سال اول اصلا برگزار نشد بچم 4 ماهه بود سال...

حرم هر سال تو خیاط خونه‌ش لباس شیرخوارگان میدوزه. لباسها رو به استانهای دیگه و حتی به خارج از کشور هم ارسال میکنن.
مامانم و خواهرمم امسال برا دوخت و بسته بندی رفته بودن.
منم قبل از ازدواجم یه سال رفتم‌کمک
دم ورودی رواق یا صحن خدام لباس شیرخوارگان به مادرا میدن

1402/04/27 20:03

ولی من شنیدم قطره های آ د بهداشت که میده بهتره از خارجیش باز قطره های آهن بهداشت مضخرفن دندون ها رو سیا میکنه خارجیشو باید بخری بدی

1402/04/28 00:24

پاسخ به

بچه ها دخترم واکسن زده تب نداره قطره رو هر 6ساعت بدم؟؟؟

از صبح تب نکرده باشه بده مشکلی نی ،من روز اول دخترم تب نکرد از عصر هر شیش ساعت دادم روز دومم اصلا ندادم

1402/04/28 19:01

پاسخ به

اره رفلکس داره ولی دارونداد

ببین این دکتر مثل دکتر اولی منه منم دختر از اول داشت تهران میشینم دکترش دکتر رضایی نایه بود دارو نداد تا دخترم که چهارماه ونیمش شد گفت فرن شروع کن وقتی دادم دخترم معدش خون ریزی کرد خب ،ببرش پیش یکی دیگه ،من الان دکتر دختر دکتر فرید ایمان زاده بزن تو گوگل میاد متخصص گوارش کودکان،راجب رفلکس کودکان فیلمش هست گوش کن، بهم دارو داد خداروشکر دخترم رفلکسش سر ده روز خوب شد دیگه شیر نمیاره بالا

1402/04/28 21:15