دنیای سرخابی هاشعبه نینی پلاس😂

6 عضو

پاسخ به

هست،کون لقش،از اون مدلام ک از کسی ناراحتم تا ب خودش نگم اروم نمیشم

چقد خوب خیلی خوبه ک میگی و سبک میشی
من نمیتونم مگر اینکه طرف خیلی برام مهم باشه یا عزیز باشه

1401/09/03 11:33

پاسخ به

ب حسین بگم اروم میشم

من همه چیو بهش میگم
دقیقا اروم میشم

1401/09/03 11:34

پاسخ به

چقد خوب خیلی خوبه ک میگی و سبک میشی من نمیتونم مگر اینکه طرف خیلی برام مهم باشه یا عزیز باشه

اره،بگم دیگ به یه ورمه

1401/09/03 11:34

پاسخ به

اره،بگم دیگ به یه ورمه

جوووون
الان تو ب مادرشوهرت بگی و بحث پیش بیاد حسین پشتت درمیاد؟

1401/09/03 11:34

پاسخ به

جوووون الان تو ب مادرشوهرت بگی و بحث پیش بیاد حسین پشتت درمیاد؟

اره بابا

1401/09/03 11:34

پاسخ به

اره بابا

خب دیگه برو بگو خودتو خلاص کن

1401/09/03 11:34

میشناسه مادر پدرشو،خود حسین هم دل خوشی ازشون نداره

1401/09/03 11:35

پاسخ به

میشناسه مادر پدرشو،خود حسین هم دل خوشی ازشون نداره

چ خوب
دیشب ب فرهاد میگم چرا ب مامانت نمیگی لینجوری با من حرف نزنه میگه محبوبه نمیتونم
تو که مامانمو میشناسی کولیِ
هرچی بهش میگی سریع میزنه زیر گریه داد و نفرین میکنه باز داستان شروع میشع

1401/09/03 11:35

دست حسین باشه که نگاشون هم نمیکنه،من همش میگم زشته اول و اخر پدر مادرتن سنشون بالاعه الان دیگ مهمانمونن،نری،بهشون سر نزدی ،کاراشونو نرسی خدای نکرده بر سر اینا یه چی ته دلت افسوس میخوره ها

1401/09/03 11:35

کون لقش بذار هرچی میخواد بگه تو یه گوشت در یکیت دروازه کن منو ب جون اون ننداز بخدا کشش اونو و اخلاق و رفتاراشو ندارم
بعد گوشیو ورمیداره کل دنیارو پر میکنه از بدگویی من

1401/09/03 11:36

پاسخ به

دست حسین باشه که نگاشون هم نمیکنه،من همش میگم زشته اول و اخر پدر مادرتن سنشون بالاعه الان دیگ مهمانم...

چی بگم والا
من اعتقادم اینه هرچقدرم پدر مادر باشن وقتی نمک نشناس باشن باید یه مدت تنهاشون گذاشت تا بفهمن

1401/09/03 11:37

پاسخ به

چ خوب دیشب ب فرهاد میگم چرا ب مامانت نمیگی لینجوری با من حرف نزنه میگه محبوبه نمیتونم تو که مامانمو ...

محبوبه بعضیا کلا نفهمن،نمیخوان که بفهمن،کرم دارن فقط،مگه تا حالا فرهاد باهاشون حرف نزده؟مگه حسین تاحالا با پدرشوهر مادرشوارم حرف نزده؟نمیفهمن ینی نمیفهمن،هی بخوای حرص بخوری خودت اذیت میشی،حقیقتش خیلی حرفا بهم زدن،خیلی وقته بیخیالی طی میکنم،ولی اینبار دلم شکست،فرداش خبر رسید زن و شوهر هر دو مریضن

1401/09/03 11:37

پاسخ به

کون لقش بذار هرچی میخواد بگه تو یه گوشت در یکیت دروازه کن منو ب جون اون ننداز بخدا کشش اونو و اخلاق ...

اخه میدونی کاری هم از فرهاد بر نمیاد،بی فایدس اخه تاثیری رو مادرشوهرت نداره

1401/09/03 11:38

بخدا نمیخوام چس ناله کنم
اصلا
ولی بخدا دیشب رفتیم دنبالش ،بعد رسیدیم سر کوچشون واستاده بود من جلو نشسته بودم
واستاد ببینه من پیاده میشم پرو بیاد جلو بشینه یا نه فرهاد گفت تکون نمیخوریا بیاد بره عقب بشیته
دیدم همینجوری واستاده درو باز کردم گفتم بفرمایید جلو بشینید گف نه بشین رفت عقب نشست با یه لخنی گف نه بشین فهمیدم *** سوخت گفتم بدرک

1401/09/03 11:38

پاسخ به

چی بگم والا من اعتقادم اینه هرچقدرم پدر مادر باشن وقتی نمک نشناس باشن باید یه مدت تنهاشون گذاشت تا ب...

نمیفهمن،نمیخوان ک بفهمن،از حرص دادن و اریت کردن بچه هاشون لذت میبرن،مریض شدن دیگ،من این راهارو خیلی رفتم،واس خودمون خیلی خوبه،بهتره،ولی در اخر دلم میشوزه براشون باز

1401/09/03 11:39

بعد نشست تو ملشین میگم سلام بزور جواب سلاممو داد
ببین دیگه لام تا کام حرف نزد ک چطوری بهتری و...هیچی
یجا فرهاد پیاده شد ابمیوه بگیره گفتم الان میگه چته خوبی چطوری شاید جلو فرهاد ردش نمیشه دیدم اصلا انگار تو ماشین نبود این بشر

1401/09/03 11:39

پاسخ به

بخدا نمیخوام چس ناله کنم اصلا ولی بخدا دیشب رفتیم دنبالش ،بعد رسیدیم سر کوچشون واستاده بود من جلو نش...

اصن باز نمیکردی درو،کار خوبی کردی،من همیشه میرم عقب میشینم

1401/09/03 11:40

پاسخ به

بعد نشست تو ملشین میگم سلام بزور جواب سلاممو داد ببین دیگه لام تا کام حرف نزد ک چطوری بهتری و...هیچی...

کون لقش دیوس

1401/09/03 11:40

بعد رسیدیم اونجا بی توجه ب منو فرهاد رفت سوار اسانسور شد رف بالا
اونجا اصلا بمن نگاه نمیکرد با من حرف نمیزد
منم *** بهش ن نگاش کردم ن حرف زدم
دست اخر باز جلو در فرهاد رف ماشینو بیاره
واستاد ک ببینه من تعارف میزنم بشینه جلو یانه
گفتم برید جلو بشینید با ناراحتی گف نه عقب میشینم منم گفتم لقت نشستم جلو
جلو در خونشون اصلا تعارف نزد بیایید خونه
همشم زیر لب غر میزد و بادست هی اشاره میکرد برید برید???

1401/09/03 11:41

خو زنیکه ی پلشت چتههههههه????

1401/09/03 11:41

پاسخ به

خو زنیکه ی پلشت چتههههههه????

وحشیخ

1401/09/03 11:42

پاسخ به

محبوبه بعضیا کلا نفهمن،نمیخوان که بفهمن،کرم دارن فقط،مگه تا حالا فرهاد باهاشون حرف نزده؟مگه حسین تاح...

حرفت کاملا درسته اینا خودشونو زدن ب اون راه
میدونی همیشه مامانم میگه نفرین الوی برمیگرده ب صاحب حرف

1401/09/03 11:42

نگفتی چند سالشونه؟

1401/09/03 11:42

پاسخ به

اخه میدونی کاری هم از فرهاد بر نمیاد،بی فایدس اخه تاثیری رو مادرشوهرت نداره

دقیقا اصلا نداره
مثل سگ از فرهاد حساب میبره ولی جدیدا راهشو یاد گرفته گریه میکنه نفرین میکنه
این طفلی ام هیچی نمیگه

1401/09/03 11:43

پاسخ به

حرفت کاملا درسته اینا خودشونو زدن ب اون راه میدونی همیشه مامانم میگه نفرین الوی برمیگرده ب صاحب حرف

اوهوم،دقیقا همینطوره،گفتم بهت ک دنبال اینه ک بفهمه من مشکل دارم یا حسین،از جاریم میخواست امار در بیارع،دومین بار جاریم میگه مشکلی نیست،نمیخوان بچه،تو چیکار داری،میگم هیچ مشکلی نیست باز نگی زهرا گفته مشکلیه ولی اگ مشکلی باشه و حسین هم مشکل داشته باشه منظورت چیه؟چه فرقی داره؟یگانه باید از حسین طلاق بگیره؟منظور جاریم برعکسش بود ینی یگانه اگ مشکل داشته باشه حسین باس جدا شه

1401/09/03 11:44