فنرو ک دراوردن یکم درد داشت ولی خب تمدم شد
اسنپ گرفتیم 2برگزدیم خونه تو اتوبان امام علیی قفل پرمامور میزدن شیشه های ماشبنو خورد میکردن اسنپیه گف اقا میتونم ببرمت جای مترو بذارمت شرمنده جلوترنمیزم اقامترو گذاشت مترو من ی گوشه واستاده بودم یهورسید ایستگاه گاز اشک اور زده بودن ت ایستکاه و شعارمیدادن مردم پلیسام میزدن مردمو تماممم بدنم میلرزیذ خانم گفت چیشده چراگریه میکنی گفتم باردارم استرس گرفتم گرفتم گف خدامزگم بیابروبشین هیجی یجانشستم هرچی ژنک میزدم مندچهر جواب نمیداد اخر ج داد گفت انقد هولم دادم پرتم کردن بیرون از مترو گاز اشک اورم زدن ینی تارسید بهم دق کزدم ?هنوز ب حال نیومدم تازه رسیدم خونه مادرشوهرم
1401/08/04 17:04