دوستانه

21 عضو

پاسخ به

خدا رحمتش کنه عزیزم غم آخر باشه

فدای محبتت

1402/06/10 18:59

پاسخ به

بیا سکمو بخور ????

دهنت سرویس شه ایشالا ??

1402/06/10 19:00

پاسخ به

دهنت سرویس شه ایشالا ??

????

1402/06/10 19:00

نازی ینی من جات بودم بی معطلی میرفتم خونه مادرشوهر

1402/06/10 20:24

بذار مجتبی بفهمه سربار بودن ینی چی

1402/06/10 20:24

اینکه حس کنی سربار خونوادتی

1402/06/10 20:24

پاسخ به

بذار مجتبی بفهمه سربار بودن ینی چی

یه خدا تخمشم نیست اون انگار بیشتر با خانواده خودش
حال میکنه
برم اونجا از خداشم هست

1402/06/10 20:36

پاسخ به

نازی ینی من جات بودم بی معطلی میرفتم خونه مادرشوهر

فائزه اونا حتی
زنگ نمیزنن حال بچه بپرسن.

1402/06/10 20:37

بچه عاشورا تبش 40 درجه شد نداشت ببره دکتر زنگ زد مامانش گفت بچه حالش بده داری بدی بعد بهت بدم گفت نه ندارم قطع کرد .دیگه هم حتی 1 زنگم نزد ببینع حال بچه چطوره .من با چه دلی برم اونجا وقتی دل دیدن منو بچرو ندارن

1402/06/10 20:39

الانم اومد خونه خیلی پررو و گفت خونه مامانم بود م

1402/06/10 20:39

خونه همون خانمی که میگفت بچه باید پیش پدر مادرش باشه . ولی شبا پسرشو جا میده بخوابه خونش بدون زن و بچش

1402/06/10 20:40

ان شالله همه چی درست بشه مشکلتم حل بشه

1402/06/10 20:42

فداتشم ?

1402/06/10 20:42

?

1402/06/10 20:45

پاسخ به

منم پدرشوهرم گفتم کماست رفت به رحمت خدا

خدا رحمتش کنه پری خبر نداشتم
تسلیت میگم

1402/06/10 22:12

پاسخ به

خدا رحمتش کنه پری خبر نداشتم تسلیت میگم

گلشن جونم ممنون عزیزم
بله متاسفانه اون روز تو گروه گفتم تو کماست
دیگه پنجم تموم کرد
من بیچاره هم شمال با بچه کوچیک
پدرشوهرم تهران خاکسپاری
مراسم هفته اصفهان خلاصه همه چیز در هم خیلی سخت بود منم چون ناراحت بودم همش گریه و زاری شوهرم گریه بچم بمیرم براش سوخته تو آفتاب فهمیده بود ما ناراحتیم
اما خداراشکر این وسط خانواده خودمم دیدم اومدم دیشب تا الان خونه مامانم آخر شب برم خونه مادرشوهرم

1402/06/10 22:30

پاسخ به

گلشن جونم ممنون عزیزم بله متاسفانه اون روز تو گروه گفتم تو کماست دیگه پنجم تموم کرد من بیچاره هم شما...

عزیزم خدا صبرتون بده
طفلکی بچه سعی کن کمتر گریه کنی و شیر جوش به بچه ندی

1402/06/10 22:35

پاسخ به

عزیزم خدا صبرتون بده طفلکی بچه سعی کن کمتر گریه کنی و شیر جوش به بچه ندی

دادم گلشن متاسفانه مخصوصاً روز خاکسپاری و فرداش که سومین روز بود
چون خودمم پدرمو دو سال پیش از دست دادم خیلی دلم خوش بود به پدرشوهرم
طفلی کوهیار دیگه پدر جون نداره

1402/06/10 22:37

پاسخ به

دادم گلشن متاسفانه مخصوصاً روز خاکسپاری و فرداش که سومین روز بود چون خودمم پدرمو دو سال پیش از دست د...

???عزیزم خدا رحمتشون کنه
دایانم نداره ?

1402/06/10 22:44

پاسخ به

دادم گلشن متاسفانه مخصوصاً روز خاکسپاری و فرداش که سومین روز بود چون خودمم پدرمو دو سال پیش از دست د...

عزیزم تسلیت میگم...انشاللله غم اخرتون باشه...خدا بیامرزتش?

1402/06/10 23:03

پاسخ به

فائزه اونا حتی زنگ نمیزنن حال بچه بپرسن.

خب راحتن دیگه
راحتشون گذاشتی

1402/06/10 23:43

برو خار چشمشون بشو

1402/06/10 23:43

پاسخ به

بچه عاشورا تبش 40 درجه شد نداشت ببره دکتر زنگ زد مامانش گفت بچه حالش بده داری بدی بعد بهت بدم گفت نه...

کثافت

1402/06/10 23:43

پاسخ به

دادم گلشن متاسفانه مخصوصاً روز خاکسپاری و فرداش که سومین روز بود چون خودمم پدرمو دو سال پیش از دست د...

عزیزم
روح هردوشون شاد

1402/06/11 00:35

پاسخ به

برو خار چشمشون بشو

دختر روبیکا پیام دادی؟ تف بهش هیچی برام بالا نمیاره

1402/06/11 00:35