گریه افتاد

از همون موقع تا الان فقط داره گریه میکنه
اصلا ارام نمیشه

حتی بردمش پیش مامانم اینا
ک هنیشه کلی بازی میکنه خوش میگذرونه

فقط گریه کرد

چکارش کنم

همینجوری کلا با گریه حرف میزنه

انقد باهاش بازی کردم انگار ن انگار

استامینوفن دادم گفتم شاید میخواد مریض بشع کلافه انقد

اما تاثیر نداشت

شاید ترسیده
اول اسپند دود کن صدقه بده
بعد هم بگیر بغلت ی اهنگ یا داستان بخون براش

لباس هاشم دربیار بدنش چک کن ببین شاید اذیت میشه تعویض کن

از دیشب ک چند بار لباس عوض کردم هیچی نبود

بعد خرف میزنه قشنگ
هرچی میپرسم چی شده هیچی نمیگه فقط گریه میکنه

بغلش میگیریم میگه نکن گریه میکنه
حتی گوشی فیلم نمیبینه پرت میکنه

نمیدونم چ مدلی اصلا ارامیش کنم

صبحم با گریه بیدار شد

الان دود میکنم

این مدلی نپرس چی شده
براش ی قصه بساز بازی کن وسطش ازش حرف بکش سرگرم میشه ی عروسک ک دوست داره بیار باهش قصه بگو

عاشق بازی کردنه
در روز پاره میشم انقد بازی میککم باهاش
امروز حوصله هیچی نداره
قاطی پاتیه اصلا

جایشش درد نمیکنه یا خدایی نکرده مریض نشده

سلام

خوبین

کوچیک بازم نمیتونه بگ
شایدم دوست داره دباره بره اون مهمونی بهش بگو دوست داری بازم بریم

سلام خوبی