فسقلی های بهاروتابستان 1402

577 عضو

تو جو پریسا بودم

1402/11/02 10:22

همسر من رو ینفر از اشناهاشون عمدی سوزونده بود

1402/11/02 10:23

یعنی فعلا باید کاملا میکس شده بدیم؟

1402/11/02 11:39

فدات
جیگره🥲😍

1402/11/02 11:41

دقیقااا هر روز لباشو باز میکنه میخنده بازی میگنه دیروز همش بسته بود اخر شب یکم بهتر شد

1402/11/02 11:59

سلام آبجیا

1402/11/02 12:27

سرماش اونقدر شدید نیس ک ببرمش دکتر میترسم ببرم بدتر شه چون محیط اونجام خیلی آلودس

1402/11/02 12:31

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

اینم ی پیرمرد دیگه😂

1402/11/02 13:37

دفیقا مث پسر من
وسط شیر خوردن یا باری یا حتی اول خوابش باشه میاد پیام بازرگانی رو میبینه تموم که شد دیگه نگا نمیکنه 😅😂 از آهنگش خوششون میاد

1402/11/02 17:30

آره شبیه
فقط رنگ بندیش ی جوریع

1402/11/02 17:43

نه پشت سر میگن مهربون و دلسوز

1402/11/02 23:21

وااا
سن بالاهم هست انقد بی درک
آخه کسی که تازه زایمان کرده چطو مهمونی بده

1402/11/02 23:25

خدا را شکر منم پسر بزرگم این طرفم تب داره چن دقه یه بار چکش میکنم زود تبش میره رو 40پسر کوچیکم اینطرفم رفلاکس داره تو خواب خفگی بهش دست میده شوهرم امشب شیفته خودمم پریود شدم وضعم خراب خدا نمدونم هر چی بلاهست یه دفع میریزه پایین رو سرم بازم شکر

1402/11/02 23:57

نه صالح پیش مامانمه از نوزادیش بهش عادت داره و کلا دو سه ساعت تو بیداریش منو نمیبینه
واقعا سرکار رفتن خانوما هیچ آش دهن سوزی نیس واقعا اگر نیاز نبود نمیرفتم...
استرس دارم.... فشار روانی رو دارم تحمل میکنم این کاری هم که من میکنم کار دفتری و اداری معمولی نیس یک کار کاملا تخصصیه شاید چون اول کار میترسم
نمیدونم شاید حقوق اول رو واریز کنن حالم بهتر بشه

1402/11/03 00:07

شیاف نداری؟ شیاف بزن یهو میره بالا

1402/11/03 01:05

دختر منم دنده عقب میره ببین دیشب بلند شد من گفتم الان میره جلو دوباره دیدم اومد عقب

1402/11/03 08:28

عزیزم قربونت بشم من خودتو اذیت نکن این سنو ها همش خطا داره

1402/11/03 12:54

بچه هاااا من ورم چشمام کی میره اخه
یک هفتس خونه مادرشوهرم نرفتم امروز فردام نرم دبگه هیچی میره تو قیافه بااین چشم ورم کردمم نمیشه ک 😣😣😣
نمیخوام بگم اخه

1402/11/03 18:27

ما زنا دل رحم و ساده ایم سریع میدیم 🥲

1402/11/03 20:33

بستگی ب خود مرد هم داره

1402/11/03 20:41

نبوده ک بگم بوده

1402/11/03 20:54

ببین
مادر خودم هنوز که هنوزه با مادر شوهر داره زندگی میکنه
بیاد بشینه اتفاقات و بلاهایی که سرش اومده رو تعریف کنه گریه میکنی
در حالی که به پسرخاله خودش رفته مادرشوهرش خالشه
ولی یه دعوای های طوفانی شده حتی بین خونواده ها خورده تو این سال ها خلاصه دوباره درست شدنو اینا کاری ندارم
وقتی تعریف میکنه میگه بابات اوایل همش طرف خونوادش بود
رفته رفته شده اینی که میبینی

1402/11/03 20:56

دیگه خودم از گریه و اشکش عصبی میشم😭

1402/11/04 10:32

یعنی به خدا از صب نشستم دارم گریه میکنم که چرا هیچی نمیخوره 😭

1402/11/04 11:19

واسه چی بستری بود

1402/11/04 13:15