منم برگشتم خونه پدرم...
بدون هیچی...الان یکسال و 9ماهه میگذره..
تو یه اتاق خونه پدرم زندگی میکنم..یکبار خانواده شوهرم حال بچمو نپرسیدن..همون چهلم شوهرم بوده یعنی یکسال و 8ماه پیش دیدمشون... خدای منم بزرگه ..خدای بچه یتیمم بزرگه...
تو لد24سالگیم دوهفته بود بیوه شده بودم.???
خودم بدبخت دخترم بیکس...خیلی تنهام...
خانوادمم مستجرن.پدرم مریضه
برادرم معلوله..
شوهرم هیچی نداست از خودش نه حقوق نه بیمه...
لطفا برام دعا کنید زیر بار همچی دارم له میشم..
این عکس مال برج6دخترمو بردم خرم ابادسر قبر باباش..300کیلومتر دوریم ازش...
شادی روح همه درگذشتگان صلوات
برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=778327
1401/08/19 12:15